معاونت فرهنگی مدرسه علمیه الزهراء شاهین دژ

ذخیره ای برای آخرت، خدمتی برای طلاب مدرسه ی علمیه الزهراء شاهین دژ
  • خانه 
  • خانه 
  • جزئیات صاحب وبلاگ 

آیا میدانید هفتم تیر چه روزی بود؟...

04 تیر 1392 توسط معاونت فرهنگی

آیا میدانید هفتم تیر چه روزی بود؟… 

هفتم تیر سند مظلومیت انقلاب اسلامی ایران و مردم شهید پرور ایران است.

هفتم تیر نشان دادن شخصیت دکتر بهشتی است که مظلوم زندگی کرد و مظلومانه به شهادت رسید.

با شهید شدن دکتر بهشتی تازه شخصیت بلند مرتبه اش نمایان شد؛ و چهره اش برای مردم ساده و نزدیک بین آشکار شد.

و متوجه شدند او کِه بود و چه شد و او را تازه به دست آوردند و هنوز هم تازه است.

براستی شهادت مظلومانه دکتر بهشتی و هفتاد و دو تن از شهدای حزب جمهوری به انقلاب اسلامی جان تازه ای داد.

روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد…

 نظر دهید »

نشستن در این جلسه حرام است!

04 تیر 1392 توسط معاونت فرهنگی

نشستن در این جلسه حرام است!+عکس نشستن در این جلسه حرام است!

آنچه در پی می‌آید خاطراتی است از همراهی رهبر انقلاب و شهید بهشتی از زبان آیت‌الله محمدعلی موحدی كرمانی عضو شورای مركزی جامعه روحانيت و شورای مركزی حزب جمهوری اسلامی، كه پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب، آن را در آستانه سالروز شهادت شهید بهشتی منتشر می‌كند.

ماجرای تشكیل حزب جمهوری: ما معمولاً تابستان‌ها به مشهد می‌رفتیم. تابستان سال ۱۳۵۵ بود یا ۱۳۵۶. در مشهد به مرحوم ربّانی املشی برخوردم كه از دوستان قدیمی و صمیمی‌ام بود. پرسید: «كی آمدید؟» جواب دادم: «همین تازگی‌ها آمده‌ام.» گفت: «پس به دیدنت می‌آییم.» گفتم تشریف بیاورید. نشانی منزل را گرفت و گفت: «با آقای خامنه‌ای می‌آییم.» آن موقع آیت‌الله خامنه‌ای در مشهد بودند. با هم قرار گذاشتیم. پیش از ظهر بود كه آقایان تشریف آوردند. یك ساعتی با هم نشستیم. در بین صحبت‌ها این مسئله مطرح شد كه چه خوب است تشكلی به‌وجود آوریم. این فكر در جمع‌مان مورد پسند واقع شد. جمع اصل قضیه را پذیرفت.

تشكل نیاز به جذب افرادی دارد كه در واقع این افراد مؤسس آن می‌شوند. صحبت شد كه آیت‌الله دكتر بهشتی هم مشهد هستند و بهتر است با ایشان هم صحبت كنیم تا اگر اصل قضیه را پذیرفتند، ایشان هم به جمع ما بیاید. همان موقع راه افتادیم. دوستان منزل آقای بهشتی را بلد بودند. آقای خامنه‌ای فولكسی داشتند، سوار شدیم و ایشان رانندگی می‌كردند. یادم هست كه فولكس ایشان سر و صدا و تق و توق زیادی می‌كرد. مرحوم ربّانی املشی به شوخی گفت: «ما خجالت می‌كشیم سوار این ماشین شویم. هر كس صدای این ماشین را بشنود، می‌گوید این‌ها كی هستند؟!» همگی خندیدیم.


در راه هنوز به منزل آقای بهشتی نرسیده‌ بودیم كه دیدیم دكتر باهنر می‌خواست از یك طرف خیابان به آن طرف برود. به ایشان رسیدیم. به نظر می‌رسید صبحانه‌ای تهیه كرده بود. گفتیم ما در فكر چنین تشكلی هستیم، شما هم با ما بیا. ایشان هم گفت: «چشم!» ایشان هم آمد و چهار نفر شدیم. به ایشان گفتیم كه می‌خواهیم به منزل آیت‌الله بهشتی برویم. شهید بهشتی دم در آمد. گفتیم كه می‌خواهیم قدری راجع به موضوعی صحبت كنیم. ایشان عذر خواستند و گفتند كه نمی‌شود، چون آن موقع جلسه یا مهمان داشتند. برای جلسه‌ی بعد قرار گذاشتیم. خاطرم نیست كه روز بعد بود یا عصر همان روز. در جلسه‌ی با شهید بهشتی ایشان پذیرفتند كه ایجاد این تشكل كار خوبی است. به این ترتیب پنج نفر شدیم. گفتیم حالا بنشینیم ببینیم چه كسانی می‌توانند در این كار با ما هم‌فكر باشند تا آنها را جمع كنیم. شروع به شناسایی افراد در تهران و قم و مشهد كردیم تا با آنها صحبت كنیم.

در قم آیت‌الله مشكینی، آیت‌الله مؤمن و آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی. یادم نمی‌آید در قم غیر از این‌ها شخص دیگری را پیدا كرده باشیم. در تهران آیت‌الله مهدوی‌كنی و چند نفر دیگر. آقایان هاشمی و منتظری هم مورد نظرمان بودند كه آن موقع این دو نفر در زندان بودند. البته برخی مثلاً در روحانیت مبارز بودند كه بعدها ملحق شدند، ولی تا آنجا كه یادم می‌آید، در این مرحله‌ی تشكل حزب نبودند. در مشهد هم آقای طبسی و شهید هاشمی‌نژاد بودند. با این‌ها صحبت و مذاكره شد و در جریان قرار گرفتند و قرار شد اعضای اصلی و مؤسس باشند. پیش از اتمام سفر مشهد، تصمیم گرفته شد كه در تهران هم جلسه‌ای تشكیل بدهیم.

ما برای تنظیم اساسنامه‌ی حزب، جلسات سرّی متعددی داشتیم. پس از پیروزی انقلاب مسئله آشكار شد و حزب جمهوری اسلامی اعلام موجودیت كرد. به دنبال آن جلسات هم تشكیل می‌شد. در جلسه‌ای كه همه‌ی اعضا دعوت شده بودند تا شورای مركزی و شورای داوری و شورای افتاء (۱) را انتخاب كنند، یادم می‌آید مرحوم حاج احمدآقا هم شركت كردند. اول شورای مركزی تعیین شدند و بعد، اعضای شورای داوری و شورای افتاء نیز مشخص شدند.

نشستن در این جلسه حرام است!

یكی از اعضای وقت شورای مركزی جامعه‌ی روحانیت، به دلایلی كدورتی از حزب داشت؛ در شورای مركزی جامعه‌ی روحانیت و در غیاب شهید بهشتی تعبیر بدی درباره‌ی حزب و در مورد شهید بهشتی به كار برده بود؛ كلمه‌ای كه شاید قدری موهن بود. تلقی‌اش این بود كه شهید بهشتی نقش اصلی‌ای را در این تحزب دارد. آن موقع شهید بهشتی دبیركل حزب بود. آن شخص درواقع شبه عقده‌ای از حزب داشت و از این ‌رو تعبیر موهنی در مورد ایشان كرد. خوب یادم هست به محض این‌كه این تعبیر را به كار برد، آقا به‌قدری ناراحت شدند كه گفتند: «نشستن در جلسه‌ای كه به آقای بهشتی توهین می‌شود، حرام است» و بلند شدند. شما از همین مورد می‌توانید به رابطه‌ی آقا و دكتر بهشتی پی ببرید.

آقا فوق‌العاده به شهید بهشتی علاقمند بودند. وقتی می‌خواستیم خبر شهادت آیت‌الله بهشتی را به آقا بدهیم، واقعاً نمی‌دانستیم چگونه بگوییم. آن موقع آقا بر اثر سوء قصدی كه به ایشان شده بود، مجروح بودند. وقتی این خبر را شنیدند، بسیار برایشان ناگوار بود.

۱) در این شورا عضویت آیت‌الله خامنه‌ای و شهید بهشتی را مطمئن هستم. احتمال می‌دهم آیت‌الله ربّانی املشی هم در شورای افتاء بود. اسامی بقیه‌ی اعضا در خاطرم نیست، چون من در آن شورا نبودم و در شورای مركزی و شورای داوری بودم. اما علی‌القاعده این شورا در تبیین خطوط اصلی حزب و برنامه‌ها و احیاناً فرازهایی نقش داشتند كه باید در اساسنامه قرار می‌گرفت. در واقع از اسلامیت حزب صیانت می‌كردند.

 نظر دهید »

کدام نایب خاص امام زمان(عج) ایرانی بود؟

03 تیر 1392 توسط معاونت فرهنگی

  کدام نایب خاص امام زمان(عج) ایرانی بود؟

 کدام نایب خاص امام زمان(عج) ایرانی بود؟

در میان نایبان چهارگانه امام زمان(عج) که نیابت خاص ان حضرت در زمان غیبت صغری را داشتند، نام یک ایرانی هم به چشم می خورد.

«ما او  را مي‌شناسيم، خداوند تمام خوبي‌ها و خوشنودي‌هاي خويش را به وي بشناساند و او را با عنايت خود خرسند گرداند، از نامه او آگاه شديم و در مسؤوليت محوله به وي اطمينان داريم، او در نزد ما داراي مقامي است که موجب شادي وي خواهد شد، خداوند احسان خود را نسبت به وي زياد گرداند…» این، متن نامه ای است که امام زمان(عج)در تایید نیابت خاص سومین نایب شان نوشته اند. نایب خاصی که ملیتی ایرانی داشت:«ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی».

نایب خاص قمی امام زمان

حسين بن روح از خاندان ايراني نژاد، به نام «آل نوبخت» بود. جد بزرگ این خانواده یعنی «نوبخت» از بزرگترین ستاره شناسان زمان خود بود. او که از آئین زرتشت پیروی می کرد در زمان خلافت منصور خليفه دوّم عباسي (۱۵۸ ـ ۱۳۶ ق.) مسلمان شد و سپس با ورود به دربار بنی عباس، در گسترش علوم و تمدّن اسلامي خدمات چشمگيري از خود نشان داد. فرزندان و نوادگان نوبخت در عصرهاي مختلف به ترتيب از مترجمان چيره دست زبان فارسي به عربي و از ستاره شناسان، راويان، متکلّمان، فيلسوفان، فقيهان و شعراي سرشناس بوده اند و حتّي برخي از آنان به مسؤوليتهاي مهم حکومتي نيز دست يافته اند.

گرچه خود نوبخت پس از مسلمان شدن در مذهب خلفاي بغداد، یعنی مذهب اهل سنت بود. اما بعدها همه نوبختيان شیعه شدند و از جمله جزو شيفتگان و یاران خاص اهل بيت(عليهم السلام) شدند.

«ابوالقاسم حسین به روح» هم از جمله نوبختی ها بود. می گویند او به لهجهٔ اهالی آبه (از روستاهای شهرستان ساوه) صحبت می کرد . طوری که در بعضی منابع از حسین بن روح نوبختی را با لقب آوی (آوه یا آبه) هم یاد شده است. شیخ صدوق هم او را از اهالی آوه می دانست.

او از نزدیکان مورد اعتماد محمد بن عثمان (دوّمین نایب خاص) بود و رابط بین او، عثمان بن سعید و شیعیان بود که در سال ۳۰۵ هجری قمری، با وصیت دومین نائب خاص امام زمان (محمد به عثمان) و با رحلت وی، به عنوان سومین نایب ویژخ امام زمان(عج) منصوب شد و دستخط مبارک امام زمان(عج) در تایید این انتصاب را دریافت کرد.

نماینده ای ویژه، مورد اعماد همه

شخصيت جامع حسين بن روح چنان بود که انتصاب وي براي نيابت امام زمان(عج) بي درنگ مورد توجه و استقبال دست اندرکاران دستکاه نيابت و علماي سرشناس و صاحب نفوذ در مناطق مختلف قرار گرفت و در نهايت اين فقيه فرزانه توانست دوران حساس و بحراني اين مقطع را به خوبي پشت سر بگذارد.حتّي فقهاي بزرگ شهر قم که در آن ايام از قدرت و منزلت خاصي برخوردار بودند، با اين حال در نهايت بردباري و اشتياق، از دستورات وي پيروي کردند؛ از جمله  علي بن بابويه، پدر شيخ صدوق (از فقهاي پر نفوذ شهر قم) در اين هنگام جهت ديدار با نايب سوّم، به شهر بغداد سفر مي کند، چند روزي در محضر حسين بن روح مانده، مسائلي را عنوان کرده و پاسخش را گرفت و سپس به شهر  قم بازگشت.

به گفتهٔ شیخ طوسی شروع نیابت نوبختی به سال ۳۰۶ هجری/ ۹۱۷ میلادی بود. او توقیعاتی را منتسب به امام زمان ارائه می‌کرد و به پرسش‌های علمای قم پاسخ می‌داد. چنین به نظر می‌رسد که حسین بن روح نوبختی بیش از نواب پیشین نزد شیعیان هم عصرش شناخته شده بود. حسین بن روح توانست به عنوان تنها نائب زمان خود توسط شیعیان پذیرفته شود و خاندان نوبختی تأثیر غالبی بر جامعه شیعیان و علما داشتند. حسین بن روح همچنین کوشید تا غیبت را علاوه بر توجیه براساس حدیث با رویکردی عقلی نیز توجیه نماید. حسین بن روح علاوه بر آنکه در میان شیعیان بغداد از موقعیت اجتماعی خوبی بهره مند بود، در میان دستگاه خلافت عباسی بخصوص آل فرات نیز از نفوذ و احترام قابل ملاحظه‌ای برخوردار بود.

«حسين‌بن روح» داراي برتري‌هاي فراواني بود، مهم‌ترین صفت وي رازداری بود؛ به طوری که «ابوسهل نوبختی» درباره او گفته است: «ابوالقاسم، اگر امام را زیر دامن خود پنهان داشته باشد و بدنش را با قیچی قطعه قطعه کنند تا او را نشان دهد، هرگز چنین نخواهد کرد.»
او همچنين با وجود این که خلفا را غاصب حکومتی می‌دانست که صاحبان اصلی آن، یعنی ائمه (ع) را با زهر یا شمشیر کشته بودند، سیاست تقیه را دنبال می‌کرد، وی حتی در جلسه مناظره، با پیش گرفتن تقیه در مقابل اهل سنت، توانست خود را از معرض ظن نجات دهد، در اين جلسه مناظره يكي از دوستانش با جواب او، خنده‌اش گرفته بود، پنهانی سرزنش كرد، دوستش در جواب گفت: «شنیدن این سخن از نماینده امام تعجب‌آور است و موجب خنده می‌شود»، حسین بن روح او را تهدید کرد که اگر بار دیگر این سخن را بگوید با او قطع رابطه خواهد کرد.

۲۱ سال نیابت خاص

حسین بن روح سرانجام در ۱۸ شعبان سال۳۲۶ هجری قمری، پس از ۲۱ سال نیابت خاص امام زمان از دنیا رفت. اما از آنجا که هنوز سه سال از دوران غيبت صغري باقي مانده بود، ضرورت داشت براي ادامه رياست و تکميل اين دوره سرنوشت ساز، يک فقيه و شخصيت توانمند ديگر به جاي او منصوب شود. از اين رو، حسين بن روح چند روز قبل از رحلت، به دستور امام عصر(عج)، مسؤوليت دستگاه نيابت را به نايب چهارم، علي بن محمد سَمري سپرد. شیعیان عراق، پس از تشییع باشکوه پیکر وی، او را در محله نوبختيه، جنب راست ضلع شرقي بازار «عطاران» به خاک سپردند. اجایی که الان به نام محله «رصّافه» در شرق بغداد و در منطقه مرکزي و در ميان بازار قرار دارد و به «مقام حسين بن روح» مشهور است.

خاندان نوبختی از جمله خاندان های عالم و نامدار عصر خود بودند و شاعران، دانشمندان و اصحاب خاص معصومان(ع) از میان انان بوده است. از جمله :

ابوسهل بن نوبخت، ستاره شناس.

ابوسهل فضل بن نوبخت، فيلسوف و متکلّم.

ابواسحاق بن اسحاق بن ابي سهل، متکلّم و صاحب کتاب «الياقوت».

ابوسهل اسماعيل بن علي، از اصحاب امام هادي و امام عسکري(عليهما السلام)

ابومحمد حسن بن موسي نوبختي، رجال شناس وصاحب کتاب «فرق الشيعه».

حسن بن سهل نوبختي، منجم مشهور.

ابو عبدالله احمد بن عبدالله نوبختي، شاعر

منبع: مهر

 2 نظر

گناهانی که همه چیز انسان را از او می گیرند!

03 تیر 1392 توسط معاونت فرهنگی

گناهانی که همه چیز انسان را از او می گیرند!

امام صادق (علیه السلام) در حدیثی زیبا گناهانی که آثار منفی و پیامدهای ناگوار برای انسان دارد را توصیف فرموده‌اند. خداوند در قرآن کریم می فرماید: « هر مصیبتی که به شما می رسد به سبب کارهای خود شما است، و این در حالی است که خداوند بسیاری از گناهان را نادیده گرفته و می بخشد.»

همانطور که کار نیک باعث روشنی در چهره و نور در قلب و گشایش در رزق و روزی و نیروی در بدن و محبت در قلوب دیگران می شود، گناه باعث تاریکی چهره و قلب و سستی در بدن و کمبود روزی و ایجاد نفرت در قلوب دیگران می‌شود. امام صادق (علیه السلام) در حدیثی زیبا گناهانی که آثار منفی و پیامدهای ناگوار برای انسان دارد را اینگونه توصیف فرموده اند:

اَلذُّنوبُ الَّتى تُغَیِّیرُ النِّعَمَ البَغىُ وَ الذُّنوبُ التَّى تورِثُ النَّدَمَ القَتلُ وَ الَّتى تُنزِلُ النِّقَمَ الظُّلمُ وَالَّتى تَهتِکُ السُّتورَ شُربُ الخَمرِ وَ الَّتى تَحبِسُ الرِّزقَ الزِّنا وَ الَّتى تُعَجِّلُ الفَناءَ قَطیعَةُ الرَّحِمِ وَالَّتى تَرُدُّ الدُّعاءَ وَ تُظلِمُ الهَواءَ عُقوقُ الوالِدَینِ؛

گناهی که نعمت ها را تغییر مى دهد، تجاوز به حقوق دیگران است. گناهى که پشیمانى مى آورد، قتل است. گناهى که گرفتارى ایجاد مى کند، ظلم است. گناهى که آبرو مى بَرد، شرابخوارى است. گناهى که جلوى روزى را مى گیرد، زناست. گناهى که مرگ را شتاب مى بخشد، قطع رابطه با خویشان است. گناهى که مانع استجابت دعا مى شود و زندگى را تیره و تار مى کند، نافرمانى از پدر مادر است.

منبع: علل الشرایع، ج ۲، ص ۵۸۴

 نظر دهید »

پیامد های سهل انگاری در نماز

29 خرداد 1392 توسط معاونت فرهنگی

پیامد های سهل انگاری در نماز

 پیامد های سهل انگاری در نماز

حضرت فاطمه زهرا (س) فرمود: از پدرم رسول خدا(ص) درباره مردان و زنانی که در نمازشان سستی و سهل انگاری می کنند، سوال کردم. آن حضرت فرمودند: هر زن و مردی که در امر نماز سستی و سهل انگاری کند، خداوند او را به پانزده بلا مبتلا کند:

۱ - خداوند برکت را از عمرش می گیرد. ۲ - خداوند، برکت را از رزق و روزی اش می گیرد. ۳ - خداوند سیمای صالحان را از چهره اش محو می کند. ۴ - هرکاری را که انجام دهد، بدون پاداش خواهد ماند.

۵ - برایش بهره ای از دعای صالحان نخواهد بود.۶ - دعایش مستجاب نخواهد شد. ۷ - ذلیل از دنیا خواهد رفت. ۸ - گرسنه جان خواهد داد.

۹ - تشنه کام خواهد مرد، به طوری که اگر با همه نهرهای دنیا آبش دهند، تشنگی اش برطرف نخواهد شد. ۱۰ - خداوند، فرشته ای را برمی گزیند تا او را در قبرش ناآرام کند. ۱۱ - قبرش را تنگ گرداند.

۱۲ - قبرش تاریک باشد. ۱۳ - خداوند فرشته ای را برمی گزیند تا او را به صورتش به زمین کشند، درحالی که خلایق به او بنگرند. ۱۴ - مورد محاسبه شدید قرار گیرد. ۱۵ - خداوند به او ننگرد و او را پاکیزه نگرداند و او را عذابی دردناک باشد.

(مسند فاطمة الزهرا (س) ص ۲۳۵)

 

 1 نظر

این سه گناه در همین دنیا حساب می شود

29 خرداد 1392 توسط معاونت فرهنگی

این سه گناه در همین دنیا حساب می شود

اهمیت و ارزش نیکی بر پدر و مادر بر کسی پوشیده نیست، شیخ حر عاملی “ره” در جواهر السنیه با سندش از حضرت امام صادق (ع) روایت کرده که فرمود: بین اوقاتی که موسی (ع) با پروردگارش مناجات می‌کرد، ناگهان مردی را زیر سایه عرش خدا دید و گفت: پروردگارا این کسی که عرش تو بر او سایه افکنده کیست؟ وحی آمد: ای موسی این جوان نیکی کننده و اطاعت کننده از پدر و مادرش می‌باشد و به سخن‌چینی نمی‌رود “این دو خصلت باعث شده که عرش خدا بر او سایه افکنده".

همچنین در روضه الواعظین رسول خدا (ص) فرمود: خشنودی خدا با خشنودی پدر و مادر است و خشم خدا با خشم پدر و مادر است. و نیز فرمود: نیست فرزند نیکو و مطیعی که بنظر رحمت و مهربانی بر پدر و مادر بنگرد مگر برای او به هر نگاهی پاداش حج پذیرفته شده باشد.

در حدیثی بسیار تکان دهنده و در عین حال پندآموز از پیامبر خدا(ص) می‌خوانیم که فرمودند: “سه گناه است که کیفرشان در همین دنیا می‏‌رسد و به آخرت نمی‏‌افتد: آزردن پدر و مادر، زورگویی و ستم به مردم و ناسپاسی نسبت به خوبی‌های دیگران۱".

به همان اندازه که خداوند برای آزردن و ناراحت کردن پدر و مادر عقوبت و کیفر قرار داده برای خوشحال کردن آنان نیز بهره‌های معنوی فراوانی قرار داده است. امام صادق(ع) می‌فرمایند: “اگر دوست داری خداوند بر عمرت بیفزاید، پدر و مادرت را خوشحال کن۲".

همچنین پیامبر خدا(ص) درباره جایگاه نگاه محبت آمیز فرزند به پدر و مادرش، می‌فرمایند: “نگاه مهرآمیز فرزند به‏ پدر و مادر عبادت است۳".

امام صادق(ع) نیز با بیان توصیه‌هایی درباره فروتنی کردن در مقابل پدر و مادر فرمودند: ” نگاهت را جز از سر مهر و دلسوزی به آنان خیره مکن و صدایت را از صدای آنها بلندتر مگردان و رو دست آنها نیز بلند نشو و خود را از آنها جلو مینداز۴".

منبع احادیث:

۱- أمالی المفید: ۲۳۷ / ۱ منتخب میزان الحکمة: ۲۲۲

۲- الزهد للحسین بن سعید: ۳۳ / ۸۷ منتخب میزان الحکمة: ۴۰۸

۳- تحف العقول: ۴۶ منتخب میزان الحکمة: ۳۵۴

۴- الکافی: ۲ / ۱۵۸ / ۱ منتخب میزان الحکمة: ۶۱۴

 نظر دهید »

از خانواده دریا

29 خرداد 1392 توسط معاونت فرهنگی





از خانواده دریا




نامت، تکرار جاودانه مهر است، در هجامه های مکرر درد.
نامت به گل می ماند؛ زیبایی… سکوت… و پرپر شدن.

نامت به شادی می ماند؛
سرور رقصانی که سینه پدر را به گُل می نشاند
وقتی که در ازدحام بی کسی هایش فریاد می شود.

نامت به شادمانی می ماند، علی!
حتی در میان هجوم نیزه و تیر و… بی کسی.

و به برادر و به یاور. و به پدر بزرگ؛
وقتی که پدر، دلتنگ آغوش گرم محمد0ص) می شود، وقتی که پدر
می خواهد به آرامش و سکوت چهره ای فراموش شده
در اذهان سنگ شده مردم پناه ببرد. نامت بزرگ است؛


یک بزرگی آرام؛ یک بزرگی بی انتها که ساحل را می شود
در زلالی دریای چشمانت یافت… نامت بزرگ است، «اکبر»!

نامت به تشنگی می رسد… ؛ درست وقتی که از لبان خشکیده
پدر، آب طلب می کنی و مولای تشنگان، نام بلندت را در صفحه اول تشنگان،
سرخ می نویسد و از آن جاست که با تشنگی، خویشاوند می شوی می سوزی،
خاکستر می شوی و آن گاه، در تاریخ، جاودانگی را حک می کنی.

نمی دانم چرا نامت همیشه پس از آب می آید؛
دو واژه بعد از تشنگی؟
کسی که خویشاوند نزدیک زلالی است…،
از خانواده دریا، کسی که به کوثر می رسد چرا؟ تشنگی چرا؟!

و پدر هم تشنه است؛
حتی تشنه تر از گریه های پیچیده در خیمه، حتی تشنه تر از
غیرت متلاطم شمشیرِ عمو، حتی تشنه تر از… تو.

برو، برو پسرم! و چه نزدیک است سیراب شدنت؛
آن هم از دست زیباترین مخلوق هستی، از دست جدّت
، محمد صلی الله علیه و آله وسلم ! برو پسرم!





 2 نظر
  • 1
  • ...
  • 6
  • 7
  • 8
  • ...
  • 9
  • ...
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 13
  • ...
  • 14
  • 15
  • 16
  • ...
  • 113
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

معاونت فرهنگی مدرسه علمیه الزهراء شاهین دژ

با سلام با توکل به خداوند یگانه و توسل به پاره ی تن رسول الله « حضرت زهرا سلام الله علیها » شفیعه ی روز جزا کار خود را در وبلاگ شروع نمودیم باشد که در پناه ایزد منان موفق باشیم. پس ورود شما عزیزان را به وبلاگ مدرسه علمیه الزهراء شهرستان شاهین دژ خوش آمد میگوییم.
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • معاونت پژوهش
    • اخبار پژوهشی
    • فرآورده های پژوهشی
    • همایش ها و فراخوان های مقالات
    • معرفی سایت
    • سوالات پژوهشی
  • پيامك هاي مناسبتي
  • مناسبت های قمری
    • ماه مبارک رمضان
    • ماه شوال
    • شهادت امام صادق علیه السلام
  • معارف اسلامي
    • بزرگان ـ علما ـ فقها
    • صحيفه سجاديه
    • قرآن
    • نهج البلاغه
  • بخش اساتيد
  • دلنوشته هاي طلاب
  • دانستنی ها
  • مطالب آزاد
    • عمومی، مسائل روز
    • حجاب
  • فرهنگی
    • تربیت فرزند
    • خانواده
    • بهداشت و درمان
    • روایت عشق
    • وصیت نامه شهداء
    • خاطرات شهداء
  • هفته دولت
  • مناسبات ماه شمسي
  • پیامبر و اهل بیت علیهم السلام
    • لطایف و شنیدنی
    • امام زمان، انتظار
  • سوگواره روایت عشق(ماه محرم و صفر)
  • انقلاب اسلامی ایران
  • فاطمیه
  • دانلود نرم افزارها
  • احادیث طلاب
  • ماه شعبان
  • اخبار فرهنگی
  • ماه رجب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

آمار بازديد از وبلاگ

وصیت نامه شهداء

احادیث موضوعی

ختم صلوات

ابزار و قالب وبلاگبیست تولزکد صلوات شمار برای وبلاگ
Online User
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

فلش نوحه


دريافت کد :: صداياب
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس