نيايش
نيايش
يارب! تنها در تنهايي خود غرق شدم، ولي تنها اميدم به تنهاترين يكتاست كه مرا از اين تنهايي درآورد.
بار خدايا!
ميان سنگيني هواي گناهانم كم مانده است نفسم قطع شود؛ از آن روز ميترسم كه نفسم براي ياري جستن از تو اگر بالا نيامد. چه كنم؟
بار اي تنها پناه روزهاي بيپناهم، من و من اگر خطا كردهام دليلي براي دفاع از خود ندار؛ به
جز بزرگي و بخشندگي تو.
بار اي پروردگارم! اگر تو شفيع و ياريگرم نباشي؛ من نه غريب بلكه غريبتر از غريب در غربت وجوديم ميان هجوم بي كسي در آن روز بي كسيها چقدر غريب و بي كس خواهم ماند. « بهانه »