مشارکت در پاسخ به سوالات شب آرزها
در شب آرزوها از خداوند چه می خواهی؟
در شب آرزوها از کدام گناه توبه می کنی؟
در شب آرزوها برای چه کسانی دعا می کنی؟
دوستان عزیز به این سه سوال پاسخ دهید.
هدیه ما به هر پاسخ یک صلوات برای تعجیل مولا
در شب آرزوها از خداوند چه می خواهی؟
در شب آرزوها از کدام گناه توبه می کنی؟
در شب آرزوها برای چه کسانی دعا می کنی؟
دوستان عزیز به این سه سوال پاسخ دهید.
هدیه ما به هر پاسخ یک صلوات برای تعجیل مولا
محقق: لیلا عباسیان، استاد داور: حجت الاسلام والمسلمین آقای ناصر اصغری، استاد راهنما: خانم سهیلا کوهی، تاریخ دفاعیه: 1/10/91
موضوع اين تحقيق مقام و شخصيت زن از ديدگاه حضرت علي عليه السلام است كه ترسيم طرحي چند بُعدي از چهره ي كامل زن در قرآن است كه زن قبل از اسلام در محروميت فراوان بوده ،و از جايگاه اجتماعي برخوردار نبوده است دين مقدس اسلام به عنوان آئين جامع خداوند متعال با ظهور خود شخصيت معنوي و حقوقي زنان را احيا نمود و آنان را در شخصيت انساني و در راستاي گرامي داشت با مردان يكسان دانست و زنان توانستند شخصيت انساني و هويت واقعي خود را پيدا كنند اسلام زن و مرد را آفريده شده از يك گوهر مي داند و زن را مايه ي تسكين مرد بيان مي كند و هيچ امتيازي از لحاظ مبدأ قابلي آفرينش ،بين آن دو قائل نشده است . طبيعت زن و مرد يكي است و هر دو در مسؤليت انساني ،مسوليت مشتركي دارند .
از ديدگاه امام علي عليه السلام نقص عقل زنان به معناي كم خردي و ناداني زنان نيست بلكه بدان معناست كه زن با توجه به طبيعت و فطرت و سرشت عاطفي خود از نيروي خشن و حساب گر عقلي ،كم بهره مند مي باشد كه مرد در برخورد با مشكلات زندگي و تجربه هاي سخت به دست آورده است و نقص ايمان زنان به خاطر محروميت زن در دوران عادت و بارداري است كه جبران پذير است زيرا زنان شش سال قبل از مردان از چنين مزايايي برخوردار مي شوند و اينكه زنان از ارث كمتري برخوردارند به سبب اين است كه هزينه زندگي و مهريه زن بر مرد تحميل شده است .
سخن كلي امام در زمينه ي مقام زن همان سخن قرآن است امام عليه السلام مي فرمايند زناني كه از ايمان و اخلاص برخوردارند مي توانند مايه ي سعادت زندگي قرار گيرند و مورد مشورت و نظر خواهي مرد قرار گيرند . امير المومنين (عليه السلام ) به زنان عنايت ويژه اي داشته و حامي حقوق همه ي انسان ها و خصوصاً زنان بوده است و در قضاوت ها و داوري ها جانب حق و عدالت را رعايت مي كرده و به يك گونه عمل مي كردند و پوشش زن را به عنوان يك وظيفه حتمي معرفي كرده و زندگي را با پوشش كامل سالم تر مي دانستند و سفارش مي كرند كه مرد بايد از حساسيت ناروا و غيرت به خرج دادن بي مورد درباره زن خودداري كند و جهاد زن را به اين مي دانستند كه زن بر آن چه از آزار و اذيت و غيرت مرد خود مي بيند صبر كند و با شوهرش خوش رفتار باشد .
امام علي عليه السلام زن را به زيبنده ترين وصف ها ،توصيف كردند و او را گل بهاري ناميدند تا موقعيت و نقش زن را در زندگي روشن سازند و شوهر حق ندارد همسر خود را به كارهاي سنگين مجبور كند و زن بايد جايگاه اجتماعي خود را بشناسد و از حد شايسته ي خود تجاوز نكند همچنين از حضور زنان در جامعه منع نمي كند همان طور كه اسلام از وارد شدن آنان به جامعه منع نكرده و زن را مستلزم به ماندن در خانه و ترك نكردن منزل امر نمي كند و از نظر حقوق اجتماعي تفاوتي با مرد ندارد و از همه حقوق سياسي همانند مرد بهره مند مي شود و شركت او در هيچ يك از سطوح سياسي منع نشده است .
كليد واژگان :
زن ،شخصيت ، ريحانه ، حق ، عقل ، ايمان ، ارث ، خانواده ، امام علي عليه السلام ،نقص .
من شبی را با خدایم گفت و گویی داشتم
گفتمش: ای مهربان یارم، کمک کن
گفت: از چه؟؟
گفتمش: دلشکسته ام
گفت: از که؟؟
گفتمش: از بندگانت،
گفت!!! ببخش که او بنده ی من است
گفتمش: بخشش چه سهل است ولیکن!!؟!
فرمود: چه می خواهی بگویی؟
گفتم: بخشش سهل است ولی چگونه چیز شکسته به شکل اول بُوَد؟
گفت: زیبایی به این است که نَبُوَد!
گفتم: چگونه؟
گفت: هر جا که شکسته اس خود جای خالی اش را پر می کنم!!!
به قلم: لیلا عبادی، طلبه پایه دوم
سلام ای آشنای همیشه ماندگار
کاش می شد بیایی و کاش زودتر بیایی که فقط تو می توانی جواب تمام سالهایی را دهی که نبودی نه به خاطر من، بلکه به خاطر تمام لاله هایی که پرپر شدند ولی نیامدی و هنوز هم از آنها می آیند و می روند و نمی بینند.
در برابر چشمان منتظر شمع ها چه زود آب می شوند و اشک ها چه غریبانه می ریزند و نمی آیی.
نمی دانم خدایا! در کدامین عمر؛ در کدامین لحظه این انتظار به سر می آید.
نمی دانم لیاقت آن را دارم که خود را جزو منتظران تو بدانم؟ در برابر آنهایی که عاشقانه منتظرند!
پاییز چشمها با وجود تو بهار می شوند.
هنوز هم هست زبانی که نام تو را می خواند.
هنوز هم هست یاد تو در قلب هایی است که عاشق تو هستند.
ببین! که می بینی چقدر عاشق، چقدر منتظر به راهت نشسته و اما سوا شده و رفتند و ماندند و ندیدند چه جمعه هایی که با نوای ندبه می خوانند تو را که بیا و نمی دانند که کی خواهی آمد.
هزاران دست کوچک کودکان، با امید قاصدک ها را روانه کردند و اما شاید نرسید؛ اما اگر این نامه به دستت رسید و جواب این سؤالم را بگو که:
آیا دیگر وقتش نرسیده که بیایی؟
به قلم: رقیه فکری، طلبه پایه پنجم
يك چيز ديگرى كه در باب روحانيت شرط و لازم است كه ما دقيقاً و جداً به آن توجه كنيم، مسئلهى حفظ قداست روحانى است. روحانيت داراى قداست است. مردم به من و شما كه نگاه مىكنند، به خاطر لباسمان، شأنمان و شغلمان، حساب خاصى براى ما باز مىكنند و يك تقدسى قائلند. بعضى از گناهانى كه خودشان مىكنند، خيال مىكنند ماها نمىكنيم؛ بعضى از كارهاى خيرى كه خودشان انجام نمىدهند، خيال مىكنند ما انجام مىدهيم؛ خيال مىكنند ماها دائم در حال ذكر الهى و توجه به پروردگار - كه غالباً از آن غفلت مىشود - هستيم؛ يك چنين تصوراتى دربارهى ما دارند. البته اين تصورات را نبايد تقويت كرد. امام سجاد (سلاماللَّه عليه) در يكى از ادعيهى صحيفهى ثانيهى سجاديه از خداى متعال شش چيز مىخواهد، كه يكىاش اين است: «و لبّاً راجحاً»؛(1) باطنم از ظاهرم بهتر باشد. ماها در اين زمينه گرفتاريم. بايد باطنمان از ظاهرمان بهتر باشد. اين قداست را چگونه حفظ كنيم؟ حفظ قداست با سلامت مالى، سلامت اخلاقى و حفظ زىّ طلبگى است. نمىگوييم عباى پاره به دوشمان بيندازيم؛ معناى زىّ طلبگى اين نيست. معنايش اين است كه در دنياطلبى مثل دنياطلبان عمل نكنيم؛ هر چه هوس كرديم، بخواهيم. من قبلها روايتى ديدم كه هر كس هر چه دلش خواست بپوشد، هر چه دلش خواست بخورد و هر مركوبى كه دلش خواست سوار شود، اين شخص پيش خداى متعال ملعون است. (2)اين شأن پولدارها و پولپرستهاست. ما هم فلان چيز را هوس مىكنيم، اما حالا پول نداريم، بهمجردى كه پول گيرمان آمد، فوراً مىرويم آن را تهيه مىكنيم؛ منتظريم كه از اين صد جزء اشرافيگرى، وقتى اين يك جزئش فراهم شد، نود و نه جزء ديگر را هم در فرصتهاى ديگر همينطور بتدريج فراهم كنيم. اين شأن طلبگى نيست. شأن طلبگى اين است كه انسان يك زىّ متوسطى همراه با قناعت، سلامت مالى و سادگى به طور نسبى براى خودش نگه دارد. سلامت اخلاقى، خيلى مهم است. آن وقت قداست حفظ خواهد شد.
1 ) اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی عَقْلًا كَامِلًا وَ عَزْماً ثَاقِباً وَ لُبّاً رَاجِحاً وَ قَلْباً ذَكِيّاً وَ عِلْماً [عَمَلًا] كَثِيراً وَ أَدَباً بَارِعاً وَ اجْعَلْ ذَلِكَ كُلَّهُ لِی وَ لَا تَجْعَلْهُ عَلَيَّ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ ثُمَّ قُلْ خَمْساً أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ وَ أَتُوبُ إِلَيْه
خدایا عقلی كامل و تصمیمی نافذ و خردی برتر و دلی هوشیار و پاك و علمی [عملی] زیاد و ادبی نیكو روزیم كن و تمام اینها را به سبب مهربانیت به سود من قرار ده نه به زيانم ای مهربان ترین مهربانان سپس پنج مرتبه بگو: أستغفر الله الذی لا إله إلا هو الحی القيوم و أتوب إليه.
المصباح للكفعمي ، ابراهيم بن على عاملى كفعمى، ص63 ؛/ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 84، ص 325 ؛
2 ) وَ قَالَ ص مَنْ أَكَلَ مَا يَشْتَهِی وَ لَبِسَ مَا يَشْتَهِی وَ رَكِبَ مَا يَشْتَهِی لَمْ يَنْظُرِ اللَّهُ إِلَيْهِ حَتَّى يَنْزِعَ أَوْ يَتْرُك.
و رسول خدا(صلّى اللَّه عليه و آله) فرمودند: هر كس هر گونه خوراكى كه دلش مىخواهد بخورد، و هر گونه جامهاى كه دلش مىخواهد بپوشد، و هر گونه مركبى كه دلش مىخواهد سوار شود (و برده اميال خودش باشد)، خداوند به او نگاه نمىكند مگر آنگاه كه روش خود را تغيير دهد و از آن دست بردارد.
تحف العقول، ابن شعبه حرّانی، ص 38 ؛/ التمحيص، محمد بن همام اسكافى، ص 34 ؛ الحياة ، محمدرضا حكیمی، ج 4، ص 271 ؛/ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج 74، ص 142 ؛
يك وقتى به مناسبتى خدمت امام رسيديم؛ صحبت راجع به يك روحانى بود كه يك تخلفى كرده بود و امام با ما مشورت مىكردند كه با او چگونه رفتار شود. من به ايشان مفصل گفتم كه اين پيروزى شما در انقلاب، محصول هزار سال آبروى روحانيت شيعه است - والّا چرا بايد وقتى يك مرجع به ميدان آمد، مردم اينطور به دنبالش بيايند و جانشان را فدا كنند، كه در نهضت امام بزرگوار ما كردند. هزار سال آبروى شيعه متراكم شد تا به اينجا رسيد كه يك مرجعى مثل امام بزرگوار ما كه جرئت داشت، شجاعت داشت، قابليت داشت، روح فداكارى و آگاهى به زمان داشت، پا بگذارد وسط ميدان، و مردم هم به دنبالش بيايند - حالا بعضى از اين هملباسهاى ما مثل موريانهاى كه در يك بنايى بيفتد، دارند اين آبروى هزارساله را ذره ذره مىخورند و از بين مىبرند؛ ايشان هم اين معنا را تصديق كردند. واقع قضيه همين است. بايد مراقب باشيم ما جزو آن موريانهها نباشيم. خداى نكرده هر عملِ زشت و وقيح و يك كار نامناسبى كه از يكى از ماها سربزند، رخنهاى در آن ذخيرهى ارزشمند هزار سالهى روحانيت و علماى شيعه است.
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار روحانیون استان سمنان،85/8/17
نمی ترسم از تجاوز متحجران …!
چرا که …!
مهجورند مهاجران زمان از تخریب واقعیت، تو را چه کسی می تواند از اسلام بگیرد؟؟
بگذار بتازند! این تازیانه های وارد به روح شیعه به سنگینی تازیانه بر سرِ سه ساله ای بود که جز افزایش ایمان تاثیر دیگری نخواهد داشت.
آری این توهین ها این جنایات منعکس به خودشان است، قابل تأثر است که عبدها جامه ی عمل به اعتراض ملائکه نسبت به خلق خودشان (آدم) می پوشانند که:
« مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء » (سوره بقره، آیه 30)
و چه متاثرانه تر فراموش می کنند دفاع خدا از خود را …!
« إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً » (سوره بقره، آیه 30)
معبودم!
برسان آنکه جوابگو و انتقامجوی حقیقی طایفه ی اسلامیت است …!
برسان منجی را تا بدانند این اسلام صاحب اصلی اش خداست.
به قلم: رقیه فکری (بهونه)، طلبه پایه پنجم