معاونت فرهنگی مدرسه علمیه الزهراء شاهین دژ

ذخیره ای برای آخرت، خدمتی برای طلاب مدرسه ی علمیه الزهراء شاهین دژ
  • خانه 
  • خانه 
  • جزئیات صاحب وبلاگ 

حالا زینب تماماً حسین شده است ...

10 آذر 1391 توسط معاونت فرهنگی

حالا زینب تماماً حسین شده است …

خودت رامهیا کن زینب که حادثه دارد به اوج  خودش نزدیک می شود.اکنون هنگامه ی وداع فرا رسیده است.
اینگونه قدم برداشتن حسین و اینسان پیش آمدن او،خبر از فراقی عظیم می دهد.خودت رامهیا کن زینب که لحظه وداع فرا می رسد.
همه تحمل ها که تاکنون کرده ای،تمرین بوده است.همه ی مقاومت ها،مقدمه بوده است و همه تاب ها و توان ها،تدارک این لحظه عظیم امتحان!
… وقتی روح از تن پیامبر،مفارقت کرد و جای خالی نفس های او رخ نشان داد،تو صیحه زدی،زار زار گریه کردی و خودت را به آغوش حسین انداختی و با نفس های او آرام گرفتی.شش ساله بودی که مزه ی مصیبت را می چشیدی و طعم تسلی را تجربه می کرد.مادر از میان در و دیوار فریاد کشید که “فضه مرا دریاب!".

عکس های زیبای محرم برای موبایل  /></a></p><br />
<p><a href=” width= حسین اگر نبود و تو را درآغوش نمی گرفت و چشمهای اشکبار تو را به سینه اش نمی گذاشت.تو قالب تهی می کردی از دیدن این فاجعه ی هول انگیز.
… وداع با حسین وداع با رسول الله است .وداع با علی مرتضی است.وداع با صدیقه کبری است.وداع با حسن مجتبی است.
آنچه اکنون تو باید با آن وداع کنی،حسین نیست.تجلی تمامی تعلق هاست.همه سختی هاست.لنگر کشتی وجود در همه ی طوفان ها و بلاهاست.
انگار که از ازل تاکنون هیچ مصیبتی نبوده است.چرا که حسین بوده است و حسین کافی است تا همه ی خلأها و کاستی ها را پر کند.
امّا اکنون این حسین است که آرام آرام به تو نزدیک می شود و با هر قدم فرسنگ ها با تو فاصله می گیرد.خدا کند که او فقط سراغی از پیراهن کهنه نگیرد.پیراهنی که زیر لباس رزمش بپوشد تا دشمن که بنای غارت دارد،آن را به خاطر کهنگی اش جابگذارد.
پیراهنی که مادرت فاطمه به تو امانت داده است و گفته است که هرگاه حسین آن را از تو طلب کند،حضور مادی اش در این جهان،ساعتی بیش دوام نمی آورد و رَخت به دار بقا می برد.
اگر از تو پیراهن خواست،پیراهنی دیگر برای او ببر.این پیراهن را که رمز رفتن دارد و بوی شهادت در او پیچیده است،پیش خودت نگه دار.
البته او کسی نیست که پیراهن را باز نشناسد.یعقوب،شاگرد کوچک دبستان او بوده است.ممکن است بگوید:"این پیراهن،عزّت و شهادت نیست.تنگی می کند برای آن مقصود بزرگ.برو و آن پیراهن امانت و شهادت را بیاور،عزیز برادر".
به هرحال آنچه باید و مقدر است محقق می شود،امّا همین قدر طولانی شدن زمان،همین رد و بدل شدن یکی - دو نگاه بیشتر،همین دو کلام گفت وگوی افزونتر،غنیمت است.
این زمان دیگر تکرار پذیر نیست.
این لحظه ها،لحظاتی نیست که باز هم به دست بیاید.
همین یک نگاه،به همه دنیا می ارزد.
دنیا نباشد آن زمانی که تو نیستی حسین!
پیراهن را که می آوری،آن را پاره تر می کند که کهنه تر بنماید.بندهای دل توست انگار که پاره تر می شود و داغ های تو که تازه تر.
مگر دشمن چقدر بی رحم است که ممکن است چشم طمع ازاین لباس کهنه هم برندارد؟!
… از خیمه بیرون می زنی و به خیمه ای خلوت و خالی پناه می بری تا بتوانی بغضت را بی مهابا رها کنی و به آسمان ابری چشم مجال باریدن دهی.
نمی فهمی که زمان چگونه می گذرد و تو کی از هوش می روی و نمی فهمی که چقدر از زمان در بیهوشی تو سپری می شود.
احساس می کنی که سر بر زانوی خدا گذاشته ای و با این حس،باورت می شود که رخت از این جهان بربسته ای و به دیدار خدا شتافته ای.حتی وقتی رشحات آب را بر گونه ات احساس می کنی ،گمان می کنی که این قطرات کوثر است که به پیشواز چهره ی تو آمده است.
با حسی آمیخته از بیم و امید،چشمهایت را باز می کنی و حسین را می بینی که سرت را به روی زانو گرفته است و با اشکهایش گونه های تو را طراوت می بخشد.
یک لحظه آرزو می کنی که کاش زمان متوقف بشود و این حضور به اندازه ی عمر همه ی کائنات،دوام بیاورد.
حاضر نیستی هیچ بهشتی را با زانوی حسین،عوض کنی و حتی هیچ کوثری را جای سرچشمه ی چشم حسین بگیری.
حسین هم این را خوب می داند و چه بسا از تو به این آغوش ،مشتاق تر است،یا محتاج تر!
این شاید تقدیر شیرین خداست برای تو که وداعت را باحسین در این خلوت قرار دهد و همه ی چشمها را از این وداع آتشناک،بپوشاند.
هیچ کس تا ابد،جز خودِ خدا نمی داند که میان تو و حسین در این لحظات چه می گذرد.حتی فرشتگان از بیم آتش گرفتن بال های خویش در هُرم این  وداع به شما نزدیک نمی شوند.
هیچ کس نمی تواند بفهمد که دست حسین با قلب تو چه می کند؟ هیچ کس نمی تواند بفهمد که نگاه حسین در جان تو چه می ریزد؟
هیچ کس نمی تواند بفهمد که لبهای حسین بر پیشانی تو چگونه تقدیر را رقم می زند.
فقط آنچه دیگران ممکن است ببینند یا بفهمند این است که زینبی،دیگر از خیمه بیرون می آید.
زینبی که دیگر تماماً حسین شده است.
… و مگر پیش از این،غیر از این بوده است؟!

منبع:آفتاب در حجاب - پرتو نهم - صفحات ۸۵ الی ۹۳- سیّدمهدی شجاعی. 

 1 نظر

هنوزم انتظارم انتظار است ...

10 آذر 1391 توسط معاونت فرهنگی

هنوزم انتظارم انتظار است …  


* آقا جان، اين شعر از اعماق وجودم تقديم به گل وجودت که همیشه بهاری است *

 

* شرمم كشد كه بي تو نفس ميكشم هنوز *

 

* تا زنده ام بس است همين شرمساريم *


هنوزم انتظارم انتظار است     هنوزم دل به سینه بی قرار است   هنوزم خواب می بینم به شبها  همان مردی که براسبی سوار است    همان مردی که اید جمعه روزی          واین پایان خوب انتظار است

 نظر دهید »

شفا از حضرت زینب سلام الله علیها

10 آذر 1391 توسط معاونت فرهنگی

 شفا از حضرت زينب (سلام الله علیها)
 

زماني که متفقين محمولات خود را از راه جنوب به شوروي مي‌بردند و در ايران بودند، من در راه‌آهن خدمت مي‌کردم در اثر تصادف با کاميون سنگ‌کشي يک پاي من زير چرخ کاميون رفت و مرا به بيمارستان دکتر فاطمي شهرستان قم بردند و زير نظر دکتر مدرسي که اکنون زنده است و دکتر سيفي معالجه مي‌نمودم ،پايم ورم کرده بود، مدت پنجاه شبانه روز از شدت درد حتي يک لحظه خواب به چشمم نرفت، در اين مدت به حضرت زهرا و حضرت زينب و حضرت معصومه (سلام الله علیها) متوسل بودم و مادرم بسياري از اوقات در حرم حضرت معصومه مي‌رفت و توسل پيدا مي‌کرد و يک بچه که در حدود سيزده الي چهارده سال داشت و پدرش کارگري بود در تهران بر اثر اصابت گلوله‌اي مثل من روي تختخواب پهلوي من در طرف راست بستري بود و فاصله او با من در حدود يک متر بود و در اثر جراحات و فرو رفتن گلوله زخم تبديل به خوره و جذام شده بود و دکترها از او مأيوس بودند و چند روز در حالت احتضار و گاهي صداي خيلي ضعيفي شنيده مي‌شد و هر وقت پرستارها مي‌آمدند مي‌پرسيدند: تمام نکرده است؟ و هر لحظه انتظار مرگ او را داشتند.
شب پنجاهم بود درد و بي‌خوابي قدرت روح و جسم مرا گرفته بود، مقداري مواد سمي براي خودکشي تهيه کردم و زير متکاي خود گذاشتم و تصميم گرفتم که اگر امشب بهبود نيافتم خودکشي کنم. چون طاقتم تمام شده بود، مادرم براي ديدن من آمد به او گفتم: «اگر امشب شفاي مرا از حضرت معصومه گرفتي فبها، و الا صبح جنازه مرا روي تختخواب خواهي ديد.»
مادرم غروب به طرف حرم مطهر رفت در عالم رؤيا ديدم سه زن مجلله از درب باغ (نه درب سالن) وارد اطاق من که همان بچه هم پهلوي من روي تخت خوابيده بود آمدند،گویا يکي از زنها حضرت زهرا و دومي حضرت زينب و سومي حضرت معصومه (سلام الله عليهم اجمعين) هستند .حضرت زهرا جلو، حضرت زينب پشت سر و حضرت معصومه رديف سوم مي‌آمدند، مستقيم به طرف تخت همان بچه آمدند و هر سه پهلوي هم جلو تخت ايستادند.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) به آن بچه فرمودند:«بلند شو»،‌ بچه گفت:«نمي‌توانم»، فرمودند: «بلند شو»، گفت :« نمي‌توانم»، فرمودند:« تو خوب شدي» در عالم خواب ديدم بچه بلند شد و نشست من انتظار داشتم به من هم توجهي بفرمايند، ولي برخلاف انتظار حتي به سوي تخت من توجهي نفرمودند در اين اثناء از خواب پريدم و با خود فکر کردم معلوم مي‌شود آن بانوان مجلله به من عنايتي نداشتند. دست کردم زير متکا و سمي که تهيه کرده بودم بردارم و بخورم با خود فکر کردم ممکن است چون در اتاق ما قدم نهاده‌اند از برکت قدوم آنها من هم شفا يافته‌ام دستم را روي پايم نهادم ديدم درد نمي‌کند آهسته پايم را حرکت دادم ديدم حرکت مي‌کند فهميدم من هم مورد توجه قرار گرفته ام .
صبح شد پرستارها آمدند و گفتند:«بچه در چه حال است، به اين خيال که مرده است»
گفتم :« بچه خوب شد»
گفتند:«چه مي‌گويي؟!»
گفتم:« حتماً‌ خوب شده»
بچه خواب بود، گفتم بيدارش نکنيد تا اين که بيدار شد دکترها آمدند هيچ اثري از زخم در پايش نبود گويا ابداً زخمي نداشته اما هنوز از جريان کار من خبر ندارند.پرستار آمد باند و پنبه را طبق معمول از روي پاي من بردارد و تجديد پانسمان کند چون ورم پايم تمام شده بود فاصله‌اي بين پنبه‌ها و پايم بود گويا اصلاً زخمي و جراحتي نداشته،مادرم از حرم آمد، چشمانش از زيادي گريه ورم کرده بود، پرسيد :« حالت چطور است؟ نخواستم به او بگويم شفا يافتم، زيرا از فرح زياد ممکن بود سکته کند، گفتم: «بهتر هستم، برو عصايي بياور برويم منزل»، با عصا (البته مصنوعي بود) به طرف منزل رفتم و بعداً جريان را نقل کردم. و اما در بيمارستان پس از شفا يافتن من و بچه غوغايي از جمعيت و پرستارها و دکترها بود، صداي گريه و صلوات تمام فضاي سالن را پر کرده بود.
راوي : آقاي قاسم عبدالحسيني - پليس موزه آستانه مقدس حضرت معصومه

منبع : 200 داستان از فضايل، مصايب و کرامات حضرت زينب (سلام الله علیها)

 نظر دهید »

برات آزادی از عذاب جهنم

10 آذر 1391 توسط معاونت فرهنگی

برات آزادي از عذاب جهنم
 

در کوفه همسايه‌اي داشتم که نسبت به خاندان رسالت بي‌توجه بود، روزي به او گفتم:«چرا به زيارت قبر حضرت سيدالشهدا (علیه السلام) نمي‌روي؟» گفت:«چون بدعت است و هر بدعتي موجب گمراهي است و گمراهي موجب دخول در دوزخ است». من چون اين سخنان ياوه را شنيدم روي از او برگرداندم، چون شب جمعه شد با خود گفتم:«صبح زود مي‌روم و برخي از فضائل امام حسين (علیه السلام) را براي همسايه‌ام بيان مي‌کنم بلکه از خواب غفلت بيدار شود.»
وقتي که به در خانه او رفتم او را نيافتم و چون سراغ او را گرفتم گفتند که او ديشب براي زيارت امام حسين (علیه السلام) به کربلا شرفياب شده است. در دريايي از تعجب غرق شدم چرا که سخنان ديشب او را هنوز در ذهن داشتم پس سريعاً به طرف کربلا حرکت کردم چون به آنجا رسيدم او را ديدم که دائماً در رکوع و سجود است در حالي که اصلاً از عبادت خسته نمي‌شود.
به او گفتم:«اي همسايه! تو که مي‌گفتي زيارت امام حسين (علیه السلام) بدعت است پس چرا به زيارت آن حضرت آمده‌اي؟!»
گفت:« عزيز من! آن وقتي که اين حرف را مي‌گفتم ابداًَ قائل به امامت حضرت نبودم تا اينکه شب گذشته (شب جمعه) در خواب ديدم که پيامبر اکرم و اميرمؤمنان و جمعي از امامان معصوم (علیهم السلام) به همراه برخي از پيامبران به زيارت امام حسين (علیه السلام) آمدند و هودجي همراه ايشان بود»
پرسيدم :« در ميان اين هودج چه کسي است؟»
گفتند:«فاطمه زهرا است که به زيارت فرزندش حسين آمده است»
من به نزديک هودج رفتم ديدم که آن حضرت از داخل هودج رقعه‌ها و کاغذهايي بيرون مي ريزد!
پرسيدم:«اين رقعه‌ها چيست؟»
گفتند:«اينها براي زيارت آزادي از عذاب جهنم است که به زائرين قبر حسين در شب جمعه داده مي‌شود».
در آن حالت ناگهاني هاتفي آواز داد که:«ما و شيعيان ما در بلندترين درجه از درجات شهادت هستيم»
پرسيدم:«اين جماعت کيستند که به زيارت آمده‌اند؟»
گفتند:«حضرت پيغمبر با انبياء و ائمه هدي»
چون اين واقعه را ديدم ناگهان از خواب برخاستم و به سرعت تمام ،خود را در دل تاريکي‌ها به کربلا رساندم و مشغول گريه و زاري و توبه شدم و با خود قرار گذاشتم که تا حيات من باقي باشد از جوار آن حضرت دور نشوم.
راوي :‌سليمان بن اعمش

منبع : کتاب کرامات امام حسين (علیه السلام)

 نظر دهید »

آیا اطلاق " ثارالله " به امام حسین علیه السلام، ریشه قرآنی و روایی دارد؟

10 آذر 1391 توسط معاونت فرهنگی

معنای “ثارالله” چیست؟!


ثارالله» به این معناست که خون بهای امام حسین علیه السلام، متعلق به خداست و او کسی است که خون بهای امام حسین علیه السلام را خواهد گرفت. این واژه، حاکی از شدت همبستگی و پیوند سیدالشهدا علیه السلام با خداوند است که شهادتش همچون ریخته شدن خونی از قبیلة خدا می‌ماند که جز با انتقام گیری و خون خواهی خدا، تقاص نخواهد شد .


ثارالله  آیا اطلاق ” ثارالله ” به امام حسین علیه السلام، ریشه قرآنی و روایی دارد؟

«ثار» از ریشة «ثَأر» و «ثُؤره»، به معنای انتقام و خون خواهی و نیز به معنای خون است.1

1) برای «ثارالله»، معانی و وجوه مختلفی ذکر شده که هر یک تفسیر خاص خود را دارد و در مجموع به این معناست که خداوند، ولی خون آن حضرت است و خود او، خون آن بزرگوار را از دشمنانش طلب می‌کند؛ زیرا ریختن خون سیدالشهدا در کربلا، تجاوز به حریم و حرمت الهی و طرف شدن با خداوند است. به طور کلی، از آن جهت که اهل بیت علیهم السلام «آل الله» هستند، شهادت این امامان و ریخته شدن خونِ آنان، متعلق به خداوند است2.

اگر چه این واژه در قرآن نیامده است، اما می‌توان آن را با آیات قرآنی، این گونه توجیه کرد که خداوند می‌فرماید: «من قتل مظلومًا فقد جعلنا لولیه سلطَنًا 3؛ آن کس که مظلوم کشته شده، برای ولی‌اش، سلطه (و حق قصاص) قرار دادیم».

هر کسی (صرف نظر از مسلک و مذهبش)، اگر مظلومانه کشته شود، صاحبان خون او، حق خون خواهی دارند و از آن جا که اهل بیت علیهم السلام - به ویژه امام حسین علیه السلام - مظلومانه و در راه ایمان و حق و خداوند، کشته شده‌اند و جان به جان آفرین تسلیم کرده‌اند، در واقع، «ولی دم» و خون خواه آنان، خود خداوند است.

در فرهنگ شیعه خون حسین به عنوان نماد عزت، حق طلبی و ظلم ستیزی شناخته می‌شود و در طول تاریخ با هویت شیعه پیوند خورده است. به عنوان مثال در جریان انقلاب اسلامی ایران شعار «خون حسین می‌جوشد، خمینی می‌خروشد» یادآور این مفهوم و نمایانگر اثر آن در برانگیختن شیعیان است

بنابراین، «ثارالله» به این معناست که خون بهای امام حسین علیه السلام، متعلق به خداست و او کسی است که خون بهای امام حسین علیه السلام را خواهد گرفت. این واژه، حاکی از شدت همبستگی و پیوند سیدالشهدا علیه السلام با خداوند است که شهادتش همچون ریخته شدن خونی از قبیلة خدا می‌ماند که جز با انتقام گیری و خون خواهی خدا، تقاص نخواهد شد4.

2) اگر «ثار» به معنای خون باشد، قطعاً مراد از «ثارالله»، معنای حقیقی نیست؛ بلکه یک نوع تشبیه، کنایه و مجاز است؛ چون مسلّم است که خدا موجودی مادی نیست تا دارای جسم و خون باشد؛ پس این تعبیر، از باب تشبیه معقول به محسوس است؛ یعنی همان گونه که نقش خون در بدن آدمی، نقشی حیاتی است، وجود مقدس امام حسین علیه السلام نسبت به دین خدا نیز چنین نقشی دارد و احیای اسلام، با نهضت عاشورا بوده است.

3) شاید بتوان در این باره با نگاه عرفانی مستند به روایات نیز به نتیجه ای نورانی دست یافت. از امام علی علیه السلام نیز به «اسدالله الغالب» و «یدالله» تعبیر شده است و در حدیث «قرب نوافل» از پیامبرصلی الله علیه و آله روایت شده که خداوند فرمود:

ثارالله

«بندة من، به چیزی دوست داشتنی‌تر از واجبات، نزد من اظهار دوستی نمی‌کند و همانا او با نوافل نیز به سوی من اظهار دوستی می‌کند؛ پس آن گاه که او را دوست بدارم، گوش او می‌شوم که با آن می‌شنود و دیدة او می‌شوم که با آن، می‌بیند و زبان او می‌شوم که با آن سخن می‌گوید و دست او می‌شوم که با آن، ضربه می‌زند و پای او می‌شوم که با آن راه، می‌رود. اگر به درگاه من دعا کند، او را دوست خواهم داشت و اگر از من درخواست کند، به او عطا می‌کنم».5

از این روایت به خوبی آشکار می‌شود که اولیای خداوند، «خلیفه» او بر روی زمین و مظهر افعال الهی‌اند. خداوند، جسم نیست؛ اما آن چه را که اراده می‌کند انجام بدهد، از طریق دست اولیای خود، به ظهور می‌رساند و کمکی را که می‌خواهد به سوی بنده ای بفرستد، با پای اولیای خود می‌رساند و خونی را که می‌خواهد از سوی خود، برای احیای دین خودش ریخته شود، از طریق شهادت اولیای خودش، ظاهر می‌سازد. از این رو، همان طور که دست امام علی علیه السلام دست قدرت خدا و «یدالله» است، خون امام حسین علیه السلام نیز خون خدا و «ثارالله» است.

از این رو، در زیارت عاشورا، چنین می‌خوانیم: «السلام علیک یا ثار الله و ابن ثاره و الوتر الموتور؛ سلام بر تو ای خون خدا و فرزند خون او! سلام بر تو ای یگانة دوران»! همان گونه که ابن قولویه در زیارت هفدهم و بیست و سوم امام حسین علیه السلام این فقره را نقل می‌کند: «و انک ثار الله فی الأرض و الدم الذی لا یدرک ثاره أحد من أهل الأرض و لا یدرکه الا الله وحده».6

هر کسی (صرف نظر از مسلک و مذهبش)، اگر مظلومانه کشته شود، صاحبان خون او، حق خون خواهی دارند و از آن جا که اهل بیت علیهم السلام - به ویژه امام حسین علیه السلام - مظلومانه و در راه ایمان و حق و خداوند، کشته شده‌اند و جان به جان آفرین تسلیم کرده‌اند، در واقع، «ولی دم» و خون خواه آنان، خود خداوند است

همان گونه که نقش خون در بدن آدمی، نقشی حیاتی است و بود و نبودش، زندگی و مرگ او را رقم می‌زند، وجود مقدّس امام علی و امام حسین علیهماالسلام نزد خدا و در دین او، چنین نقشی دارند و اگر آن حضرت نبود، اسلام نبود و اگر حسین علیه السلام نبود، اسلام و تشیّع نبود.

آری، تا یاد و نام سیّدالشّهدا علیه السلام زنده و بر سر زبان‌هاست، تا عشق حسین علیه السلام در دل‌ها می‌تپد، تا آتش محبت و ولایت او در قلوب انسان‌ها مشتعل است، تا فریاد «یا حسین» بر بلندای آسمان‌ها و زمین، طنین انداز است، نام و یاد خدا، زنده و پایدار است؛ چون او، همة هستی خود را در راه خدا، انفاق و ایثار کرد؛ سیمای ننگین ریاکاران و تحریف گران زمان را آشکار نمود و نقاب از چهرة زشت آن‌ها برداشت و اسلام ناب نبوی و علوی را نمایاند. خون او، شرافت «ثارالله» را گرفت.

ثارالله در فرهنگ شیعه

در فرهنگ شیعه خون حسین به عنوان نماد عزت، حق طلبی و ظلم ستیزی شناخته می‌شود و در طول تاریخ با هویت شیعه پیوند خورده است. به عنوان مثال در جریان انقلاب اسلامی ایران شعار «خون حسین می‌جوشد، خمینی می‌خروشد» یادآور این مفهوم و نمایانگر اثر آن در برانگیختن شیعیان است.

پی نوشت:

1. الطریحی، مجمع البحرین، ج 1، ص 237، معین، محمد، فرهنگ فارسی، ج 1، ص 1185.

2. جواد محدثی، جواد، درس‌هایی از زیارات عاشورا، ص 14؛ اصغر عزیزی تهرانی، شرح زیارت عاشورا، ص 35.

3. اسراء، آیة 33.

4. فرهنگ عاشورا، واژه «ثار».

5. برقی، المحاسن، ج1، ص291.

6. کامل الزیارات، ص683.

فرآوری : زهرا اجلال؛ گروه دین تبیان

منبع:نشریه الکترونیکی پرسمان و سایت حوزه

 نظر دهید »

اهمیت زیارت عاشورا

10 آذر 1391 توسط معاونت فرهنگی

اهميت زيارت عاشورا

فقيه زاهد عادل مرحوم شيخ جواد بن شيخ مشكور عرب كه از اجله علما و فقهاى نجف اشرف و مرجع تقليد جمعى از شيعيان عراق بوده و نيز از ائمه جماعت صحن مطهر بوده است در سال 1337 در حدود نودسالگى وفات نموده در جوارپدرش و در يكى از حجره هاى صحن مطهر مدفون گرديد.
آن مرحوم در شب 26 ماه صفر 1336 در نجف اشرف در خواب حضرت عزرائيل ملك الموت را مى بيند، پس ازسلام از او مى پرسد از كجا مى آيى ؟ مى فرمايد از شيراز و روح ميرزا ابراهيم محلاتى را قبض كردم ، شيخ مى پرسد روح او در برزخ در چه حالى است ؟
مى فرمايد: در بهترين حالات و در بهترين باغهاى عالم برزخ و خداوند هزار ملك موكل او كرده است كه فرمان او را مى برند.گفتم براى چه عمل از اعمال به چنين مقامى رسيده است ؟ آيا براى مقام علمى و تدريس و تربيت شاگرد.
فرمود: نه ، گفتم آيا براى نماز جماعت و رساندن احكام به مردم ؟ فرمود: نه ، گفتم پس براى چه ؟ فرمود براى خواندن زيارت عاشورا (مرحوم ميرزاى محلاتى سى سال آخر عمرش زيارت عاشورا را ترك نكرد و هر روز كه به سبب بيمارى يا امر ديگر نمى توانست بخواند نايب مى گرفته است )
و چون شيخ مرحوم از خواب بيدار مى شود فردا به منزل آيت اللّه ميرزا محمد تقى شيرازى مى رود و خواب خود را براى ايشان نقل مى كند.
مرحوم ميرزا محمد تقى گريه مى كند، از ايشان سبب گريه را مى پرسند مى فرمايد ميرزاى محلاتى از دنيا رفت و استوانه فقه بود به ايشان گفتند شيخ خوابى ديده و معلوم نيست واقعيت آن ، ميرزا مى فرمايد بلى خواب است اما خواب شيخ مشكور است نه افراد عادى . فرداى آن روز تلگراف فوت ميرزاى محلاتى از شيراز به نجف اشرف مى رسد و صدق رؤ ياى شيخ مرحوم آشكار مى گردد.
اين داستان را جمعى از فضلاى نجف اشرف كه از مرحوم آيت اللّه سيد عبدالهادى شيرازى شنيده بودند كه ايشان در منزل مرحوم ميرزا محمد تقى هنگام ورود شيخ مرحوم و نقل رؤ ياى خود حاضر بودند نقل كردند و نيز دانشمند گرامى جناب حاج صدرالدين محلاتى فرزندزاده آن مرحوم از شيخ مرحوم ، اين داستان را شنيده اند.
منبع: داستانهاي شگفت ــ شهيد دستغيب شيرازي

 نظر دهید »

مسابقه: ثمرات و برکات عزاداری امام حسین علیه السلام برای شخص شما

07 آذر 1391 توسط معاونت فرهنگی

مسابقه

با عرض سلام به حضور تمام خواهران و بازدید کنندگان از این وبلاگ

در این پست هدفم این است که یک مسابقه ای برگزار کنیم، اما قبل از اعلام مسابقه می خواهم بگویم که جایزه مادی فوق العاده اندک است و در حد یه کارت شارژ دو هزار تومنی است، هدف فقط شرکت و بهره مندی بنده و دیگر عزیزان بازدید کننده است. امیدوارم که با صدق دل و نیت خالص در این مسابقه شرکت نمایید.

ثمرات و برکاتی که در ایام عزاداری ابا عبدالله الحسین علیه السلام نصیب حال شما و یا اعضای خانواده ی شما شده است را بیان نمایید. (حاجتی را که در این ماه دریافت کرده اید)

مهلت: یک هفته/ تا تاریخ 13 آذر

تعداد نفرات برتر: 5 نفر

ارسال مطالب از طریق نظر در این پست

با آرزوی توفیقات روزافزون برای شما بزرگواران

 6 نظر
  • 1
  • ...
  • 42
  • 43
  • 44
  • ...
  • 45
  • ...
  • 46
  • 47
  • 48
  • ...
  • 49
  • ...
  • 50
  • 51
  • 52
  • ...
  • 113
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

معاونت فرهنگی مدرسه علمیه الزهراء شاهین دژ

با سلام با توکل به خداوند یگانه و توسل به پاره ی تن رسول الله « حضرت زهرا سلام الله علیها » شفیعه ی روز جزا کار خود را در وبلاگ شروع نمودیم باشد که در پناه ایزد منان موفق باشیم. پس ورود شما عزیزان را به وبلاگ مدرسه علمیه الزهراء شهرستان شاهین دژ خوش آمد میگوییم.
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • معاونت پژوهش
    • اخبار پژوهشی
    • فرآورده های پژوهشی
    • همایش ها و فراخوان های مقالات
    • معرفی سایت
    • سوالات پژوهشی
  • پيامك هاي مناسبتي
  • مناسبت های قمری
    • ماه مبارک رمضان
    • ماه شوال
    • شهادت امام صادق علیه السلام
  • معارف اسلامي
    • بزرگان ـ علما ـ فقها
    • صحيفه سجاديه
    • قرآن
    • نهج البلاغه
  • بخش اساتيد
  • دلنوشته هاي طلاب
  • دانستنی ها
  • مطالب آزاد
    • عمومی، مسائل روز
    • حجاب
  • فرهنگی
    • تربیت فرزند
    • خانواده
    • بهداشت و درمان
    • روایت عشق
    • وصیت نامه شهداء
    • خاطرات شهداء
  • هفته دولت
  • مناسبات ماه شمسي
  • پیامبر و اهل بیت علیهم السلام
    • لطایف و شنیدنی
    • امام زمان، انتظار
  • سوگواره روایت عشق(ماه محرم و صفر)
  • انقلاب اسلامی ایران
  • فاطمیه
  • دانلود نرم افزارها
  • احادیث طلاب
  • ماه شعبان
  • اخبار فرهنگی
  • ماه رجب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

آمار بازديد از وبلاگ

وصیت نامه شهداء

احادیث موضوعی

ختم صلوات

ابزار و قالب وبلاگبیست تولزکد صلوات شمار برای وبلاگ
Online User
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

فلش نوحه


دريافت کد :: صداياب
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس