معاونت فرهنگی مدرسه علمیه الزهراء شاهین دژ

ذخیره ای برای آخرت، خدمتی برای طلاب مدرسه ی علمیه الزهراء شاهین دژ
  • خانه 
  • خانه 
  • جزئیات صاحب وبلاگ 

خروج سرها از کربلا

06 آذر 1391 توسط معاونت فرهنگی

خروج سرها از کربلا


راوی می گوید: عصر عاشورا، ابن سعد سر شریف و مبارک امام حسین علیه السلام را به خولی و حمید ابن مسلم ازدی داد تا آن را نزد عبید الله ابن زیاد ببرند، سپس فرمانی صادر کرد که بقیه سر ها را که متعلق به اصحاب و خاندان حسین علیه السلام بود را بشویند سپس آن ها را همراه شمر و قیس ابن اشعث و عمرابن حجاج به کوفه فرستاد، آن ها سر ها را برداشته و به سمت کوفه حرکت کردند. ابن سعد روز عاشورا و روز یازدهم محرم نیز در کربلا بود. سپس کسانی که از خاندان و عیال امام حسین علیه السلام باقی مانده بودند را برداشت و از کربلا خارج شد.(1)هنگامی که ابن سعد به اتفاق اسیران به طرف کوفه کوچ کردند گروهی از بنی اسد که در منطقه غاضریه سکونت کرده بودند به قتلگاه شهیدان آمده بر اجساد پاک آنها نماز خواندند و امام حسین علیه السلام را در محلی که اکنون مرقد شریف آن حضرت است دفن کردند و علی اکبر را در پایین پای مبارک دفن کردند و نیز در پایین پای مبارک قبری حفر کردند و اجساد پاک شهیدان را که در راه یاری حسین علیه السلام سر از بدنشان جدا و آنان را آماج تیرها و نیزه ها کرده بودند، در آن دفن کردند و بدن پاک حضرت قمربنی هاشم علیه السلام ا در محلی که کمر حسین علیه السلام شکسته و دل رسول خدا صلی الله علیه و آله را داغدار ساخته و سر راه غاضریه قرار گرفته و هم اکنون محل طواف فرشتگان است دفن کردند.(2) به محض خروج عمرسعد از کربلا عده ای از قبیله ی بنی اسد آمدند بر آن اجساد مطهر نماز خواندند. سپس آن ها را به همین صورت که الآن می باشد دفن نمودند.(3) طبری و شیخ ابن نما روایت کرده اند از نوار، زوجه خولی که گفت: آن ملعون سر آن حضرت را به خانه آورد و در زیر رختشوی خانه جای داد و به طرف رختخواب خویش رفت. من از او پرسیدم چه خبری داری؟ بگو! گفت: سر حسین را آوردم، گفتم وای بر تو، مردم طلا و نقره می آورند تو سر حسین علیه السلام فرزند پیغمبر صلی الله علیه و آله را می آوری؟ به خدا سوگند که سر من و تو در یک بالین جمع نخواهد شد، این جمله را گفتم و از رختخواب خارج شدم.(4) و در نزد آن رختشوی خانه رفتم که سر مطهر در زیر آن بود و نشستم، پس سوگند به خدا که پیوسته می دیدم که نوری مثل عمود از آنجا تا به آسمان کشیده شده بود، و مرغان سفید را می دیدم که در اطراف آن سر پرواز می کردند تا آنکه صبح شد و آن سر مطهر را خولی به نزد ابن زیاد برد.

صفحات: 1· 2· 3

 1 نظر

نماز بر امام حسين عليه السلام و شهدا کربلا

06 آذر 1391 توسط معاونت فرهنگی

نماز بر امام حسين عليه السلام و شهدا کربلا



هیچ کس جز امام معصوم نباید عهده‌دار غُسل و کفن و دفن امام قبل از خود شود؛ پس از واقعه عاشورا نیز حضرت امام سجاد با معجزه‌ی الهی به کربلا بازگشت و عهده‌دار کفن و دفن حضرت امام حسین علیه السلام و سایر شهدای کربلا شد.
در تاریخ چنین آمده است که عده‌ای از قبیله بنی اسد به تشویق همسران‌شان به کربلا رفتند تا بدن مطهر امام حسین علیه السلام و یارانشان را دفن کنند، اما چون همه اجساد بدون سر بود و بر اثر ضربات شمشیر پاره پاره شده بود و حتی لباس‌هایشان نیز به تاراج رفته بود، هیچ‌یک از شهدا قابل شناسایی نبودند و بنی‌اسد متحیر مانده بودند چه کنند. در این هنگام اسب‌سواری ناشناس نزد آنها آمد و گفت:« برای چه به اینجا آمده‌اید؟»
گفتند:« برای دفن این اجساد مطهر؛ ولی آنها را نمی‌شناسیم.»
آن سوار با شنیدن این سخن با صدای بلند گریه کرد و صدا زد:« وا اباعبدالله!» سپس به آنها فرمود:« من شما را راهنمایی می‌کنم.» آن‌گاه از اسب پیاده شد و از کنار پیکرهای پاره پاره عبور کرد تا ناگهان نگاهش به جسد مطهر حسین علیه السلام افتاد.
آن را در آغوش کشید و با چشمی گریان و حالی اندوهبار صدا زد:« ای پدر! با کشته شدن تو چشم مردم شام روشن شد و بنی امیّه شاد شدند. بعد از تو غم و اندوه ما بسیار طولانی خواهد بود. »
سپس مشتی خاک از کنار آن پیکر برداشت و ناگهان قبر آماده‌ای پدیدار شد. بدن پاره‌پاره‌ی حسین علیه السلام را در قبر گذاشت و در حالی که به شدت گریه می کرد، فرمود:«آفرین بر آن زمینی که پیکر پاک تو را در بر گرفته است. دنیا پس از تو تاریک و آخرت به نور تو روشن شده است. دیگر شبها خواب ندارم و اندوهم را پایانی نیست، تا اینکه خداوند اهل بیت تو را به تو ملحق گرداند و در ماوای تو جای دهد. درود من بر تو ای فرزند رسول خدا و رحمت خداوند بر تو باد. »
سپس روی خاک آن قبر مطهر نوشت:« هذا قبر الحسین بن علی بن ابی طالب الذی قتلو عطشانا غریبا »
(این قبر حسین فرزند علی بن ابیطالب است که تشنه و غریب کشته شد.)
آن گاه بدن مقدس حضرت علی بن الحسین (علی اکبر علیه السلام) را پایین پای امام حسین به خاک سپرد و بعد دستور داد سایر شهدای اهل بیت علیه السلام را در نزدیکی قبر امام در یک محل دفن کردند و سپس به همراهی «بنی اسد » به کنار نهر علقمه رفت و بدن قطعه قطعه حضرت ابوالفضل علیه السلام را پیدا کرد. خود را روی آن بدن مطهر انداخت و در حالی که به شدت گریه می‌کرد، فرمود:« پس از تو ای ماه بنی هاشم، خاک بر دنیا ببارد! بر تو درود می‌فرستم و بر تو رحمت خداوند را می‌طلبم.»
سپس دستور داد قبری بکنند و آن بدن مطهر را نیز به خاک سپرد.
وقتی برخاست و سوار اسب شد تا برود، بنی اسد دامن او را گرفتند و گفتند:« تو را به حق این افرادی که به خاک سپردی، به ما بگو تو کیستی؟»
فرمود: «من علی بن الحسین هستم. آمدم تا بدن پدرم حسین علیه السلام و یارانش را دفن کنم و اکنون به زندان ابن زیاد بر می‌گردم.»

بنابر بعضی از روایات، ماجرای دفن شهیدان کربلا در روز سیزدهم محرم سال 61 هجری قمری رخ داده است.

باید توجه داشت که اگرچه در این روایات، از نماز حضرت سجاد بر اجساد شهدا یادی به میان نیامده، ولی حضرت سجاد علیه السلام قطعا بر بدن آنها نماز خوانده و سپس آنها را به خاک سپرده است. چرا که بنی اسد پس از آن روز تا سالیان سال بر سایر قبایل عرب فخر می‌کردند که «ما بر حسین علیه السلام و اصحابش نماز گزاردیم و آنها را دفن کردیم.»

منابع:
بحارالانوار،ج 48،ص 27 - معالی السبطین، ج 2، ص66 الی 70
(نفس المهموم، صفحه 388)
«کامل» شیخ بهائی

 1 نظر

عبور از قتلگاه

06 آذر 1391 توسط معاونت فرهنگی

عبور از قتلگاه

چون روز یازدهم محرم از نیمه گذشت، عمر بن سعد پس از فراغت از دفن اجساد پلید کشته شدگان، به سپاه خود امر کرد که دختران و فرزندان پیغمبر صلی الله علیه و آله را با وضعی اسفبار بر شتران بی جهاز سوار کرده و به عنوان اسیر آنها را به سمت کوفه حرکت دهند.

دراین میان وضعیت حضرت سجاد علیه السلام به خاطر وضع جسمانی ایشان که به مرض شدیدی مبتلا بوده اند، از همه نگران کننده تر است. و به علاوه قساوت قلب آن دژخیمان در مورد حضرت در حدّ اعلی بروز نموده و به خاطر شدت ایزاء و آزار، زنجیر مخصوصی که به «غُل جامعه » شهرت داشته است بر گردن حضرت افکندند و چون به خاطر شدت بیماری توان نشستن بر پشت شتر را نداشتند هر دو پای مبارکشان را زیر شکم شتر بستند. و با همین وضعیت، ایشان را با همراه سایر زنان و کودکان به هنگام حرکت به سمت کوفه، از کنار اجساد پاره پاره شهدا کربلا عبور دادند.

پر واضح است این امور چه مصائب دردناکی را در قلب مطهر حضرت سجاد علیه السلام به وجود می آورد. آری، حضرت نتوانست از شتر پیاده شود و در همان حال از فراز شتر به آن پیکرهای به خون کشیده و بی سر شهیدان، نگاه می کرد و از همانجا با پدر و سایر عزیزانش وداع نمود. و بار سنگین مصیبت آنچنان بر حضرت سنگینی کرد که نزدیک بود روح از کالبدش بیرون رود.

منابع: منتهی الامال، جلد اول، ص 292 ناسخ التواریخ امام حسین علیه السلام


 نظر دهید »

شب و روز یازدهم عاشورا و مصائب خاندان امام حسین علیه السلام

06 آذر 1391 توسط معاونت فرهنگی

شب و روز یازدهم عاشورا و مصائب خاندان امام حسین علیه السلام


پس از تهاجم سپاهیان عمر سعد در عصر عاشورا به خیمه‌های حرم حسینی و فجایعی که قلم از نوشتن آن شرم دارد و هتک حرمت بازماندگان حضرت سید الشهدا علیه السلام ( از جمله آتش‌زدن خیمه‌ها و فراری دادن زنان و کودکان به بیابان‌ها) شب یازدهم محرم فرا رسید.

مصائب زنان و کودکان:


با مصیبت شهادتِ همه محارم و نزدیکان و اصحاب روبرو شده بودند.
از سویی مورد تعدی و ظلم شقی‌ترین افراد قرار گرفته بودند و خیمه‌ها و اموال‌شان به آتش کشیده شده بود.
بی‌پناهی و بی‌سرپناهی‌شان و نگرانی از اینکه مبادا دشمن دوباره حمله کند، آن شب را برایشان شبی سخت و سنگین کرده بود.

در چنین وضعیتی زینب کبری از همه‌ی این بازماندگان مراقبت کرد و به پرستاری از امام سجاد علیه السلام نیز ادامه داد.به هرحال این شب دردناک نیز گذشت و فردای آن روز امام سجاد علیه السلام با مصیبت جانکاه دیگری مواجه شد که :
وداع با بدن قطعه‌قطعه‌ی پدر و سایر ارحام و اصحاب از یک سو و روبرو شدن با ناجوانمردی عمر سعد و اصحابش از سوی دیگر بود.

عمر سعد دستور داد بر جنازه‌های سپاه یزید نماز بخوانند و آنها را به خاک بسپرند، اما جنازه مطهّر امام حسین علیه السلام و سایر شهدا را بدون کفن در زیر آفتاب سوزان کربلا رها کرد و رفت.
با این حال چون بر بدن هر امامی باید امام دیگری نماز بخواند، خداوند متعال امام سجاد علیه السلام را به کربلا باز گرداند تا بر جنازه‌ی گلگون پدر نماز بخواند و او را به خاک بسپرد.


منبع:(زینب کبری، تالیف، علامّه جعفر نقدی، صفحه 61-63)

 نظر دهید »

حسین یعنی .... (3)

06 آذر 1391 توسط معاونت فرهنگی

حسین یعنی … (3)

صحنه ی نبرد حق و باطل …

صحنه ی پیکار صداقت و نیرنگ …

صحنه ی آزمایش مردان رحمانی و شیطانی …

صحنه ی آرامش دل با یاد خدا و آرامش دروغین با وعده ی پست و مقام …

آری سخن از دو صحنه ی نبرد و پیکار است. یک طرف میدان لشکر حق، لشکر خدا، سرور و سالار شهیدان ابا عبدالله الحسین علیه السلام و یاران وفادار و پاکش هستند و در آن طرف لشکر خبیث و ظالم ظلم قرار گرفته است.

لشکر حق فرمان از خدا دارند تا برای برپایی حق و حقیقت از جان خود بگذرند. لشکر ظلم فرمان از یزید دارند تا خون عزیزترین خلق خدا، تنها دلیل آفرینش و خلقت را بر زمین خدایش جاری سازند.

لشکر ظلم به خاطر مال و منال دنیا، به خاطر پست و مقام و بخاطر افکار پوچ و باطل، شکمهای انباشته از حرام و دنیایی تباه و انکار قیامت دست به عملی می زنند که امروزه حتی کافران نیز در انجام آن مات و مبهوت مانده اند. زیرا عظمت حسین و یارانش را درک میکنند.

زیرا قیام او قیامی ماندگار در تاریخ بشریت و اذهان عموم مردم جهان است.

در یک طرف حسین است و فرزندان کوچک، صدای العطش به اوج آسمان می رسد، علمدار، سپهدار و سقای دشت نینوا برای طلب آب می رود، اما افسوس …

علمدار بر نمی گردد، مولا تنها می ماند، فرزند صغیرش را بر روی دستانش می گیرد، آخرین سربازش را، اما چه نصیب این طفل شیرخواره می گردد؟

خدایا! اینان آیا واقعا انسان بودند؟

اگر آنان قصد جان علی اصغر را نموده بودند، یک تیر نیز او را کفایت می کرد، پس چرا پیکان سه شعبه!!!

این همه ظلم و جفا، آیا واقعا تاریخ تمام حوادث را توانسته است ثبت نماید. یا قلم مورخین نیز از شدت درد نتوانسته تمام وقایع دردناک آن روز را به تصویر بکشد؟

آخرین سرباز هم فدا شد، ابا عبدالله تمام پند و اندرزها را از بامداد روز عاشورا به لشکر دشمن داده بود، حتی آنها به قدری جسارت کردند که راضی نبودند سخنان ایشان را بشنوند، چون می ترسیدند از شنیدن وقایع، چون قادر به انکار گفته های ایشان نبودند.

تنها و با دلی پر از درد عزیزانش به نبرد پرداخت، یک تنه چندین تن از سربازان دشمن را به درک واصل نمود اما دیگر مولایم تاب و توان نداشت. تیرهای دشمن کار خود را کرده بودند.

مولایم به دیار حق شتافت، به دیدار مادر چشم انتظارش، مادر غمدیده و غمگسارش.

او رفت اما پلیدی دشمن هنوز تمام نشده است…

وا مصیبتاه

اینان که بودند که حتی به جسد مولایم نیز رحم نکردند …

آن جسم پاک زیر سم اسبان قرار گرفت، لباسهای تنش را تکه تکه کردند، هر کسی چیزی برای خود می برد، و اما شمر ملعون و زنازاده (که مولایم چندین بار در پندهایش به دشمن او را زنازاده خطاب نمودند) سر مولا را … یا صاحب الزمان……..

قتلگه پر از جسم های بی سر بود، وا مصیبتاه، این چه صحنه ای است، این چه رسمی است، خداوند شما را لعنت کند که به فرزند نبی خودتان، فرزند مولی و وصی پیامبرتان، فرزند دختر پیامبرتان چنین ظلمهایی نمودید.

………….

حسین یعنی سرتا سر عشق و ایمان

حسین یعنی کوه صبر و تقوا

حسین یعنی نور و آیتی از سوی پروردگار

حسین یعنی ……

به قلم: نادم

ادامه دارد …

 نظر دهید »

کربلا و عاشورا (2)

06 آذر 1391 توسط معاونت فرهنگی

 کربــلا و عــاشورا

*اگر همه جا کربلاست و هر روز عاشورا،ما باید در همه جا و همه گاه،خود را در تشنگی همه عطش زدگان خاک سهیم بدانیم.

*کربلا نشان داد که با شکیب در عطشی کوتاه،می توان همیشه تاریخ را سیراب کرد.

*کارهای بزرگ را مردان آغاز و زنان تمام می کنند.کربلا،دلیل روشن این ادعاست.

*هرکس کتاب ۷۲ صفحه ای عشق-عاشورا- را خوب بخواند شیرازه ی سعادت را در زندگیش گسسته نخواهد دید.

*عاشورا هر روز در کربلای دلمان اتفاق می افتد.کوشش کنیم حسین دل،به دست یزید نفس،تشنه لب شهید نشود.

*گودال قتلگاه،کانون قیامت خاک است.بی شک قیامت نیز از این نقطه آغاز می شود.

*کربلا چه قدر شبیه قرآن است؛آخرین شهدای آن اصغر و عبدالله مثل سوره های آخر قرآن کوچکند.

*کربلا زیباترین تابلوی نقاشی است که خداوند بر بوم زمین،ترسیم کرده است. 

برگرفته از کتاب گلبرگ ها             دکتر محمدرضا سنگری

 نظر دهید »

کربلا و عاشورا (1)

06 آذر 1391 توسط معاونت فرهنگی

 کربــلا و عـاشورا

* کربلا بلوغ عاطفه و اندیشه است،هرکس به بلوغ فکری و عاطفی برسد،عاشورایی است.

* کربلا بهشت زمین است با قلب های سوخته،خیمه های آتش گرفته و آسمان داغ سوزان،آری بهشت در آتش متولد می شود.

* ره آورد مطالعه ی تاریخ،بهت و شگفتی است،تاریخ،خود مبهوت و شگفت زده ی یک روز خویش است؛<عاشورا>.

* شیعه،سرافرازی خویش را از سرهای بر نیزه و آبروی خویش را از بی آبی عاشورا یافته است.

* حسین یعنی زیبایی،مگر می شود با زیبایی همراه و همسایه بود و زیبا نشد.

* عجیب حکایتی است؛عزیز ترین ها-حسین(ع) و یوسف(ع)- از (گودال) و (چاه) به آسمان عزت رسیده اند.

* وقتی هیچ نداری باید همه چیز باشی،این درسی است که زینب به ما آموخت.

برگرفته از کتاب گلبرگ ها            دکتر محمدرضا سنگری

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 43
  • 44
  • 45
  • ...
  • 46
  • ...
  • 47
  • 48
  • 49
  • ...
  • 50
  • ...
  • 51
  • 52
  • 53
  • ...
  • 113
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

معاونت فرهنگی مدرسه علمیه الزهراء شاهین دژ

با سلام با توکل به خداوند یگانه و توسل به پاره ی تن رسول الله « حضرت زهرا سلام الله علیها » شفیعه ی روز جزا کار خود را در وبلاگ شروع نمودیم باشد که در پناه ایزد منان موفق باشیم. پس ورود شما عزیزان را به وبلاگ مدرسه علمیه الزهراء شهرستان شاهین دژ خوش آمد میگوییم.
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • معاونت پژوهش
    • اخبار پژوهشی
    • فرآورده های پژوهشی
    • همایش ها و فراخوان های مقالات
    • معرفی سایت
    • سوالات پژوهشی
  • پيامك هاي مناسبتي
  • مناسبت های قمری
    • ماه مبارک رمضان
    • ماه شوال
    • شهادت امام صادق علیه السلام
  • معارف اسلامي
    • بزرگان ـ علما ـ فقها
    • صحيفه سجاديه
    • قرآن
    • نهج البلاغه
  • بخش اساتيد
  • دلنوشته هاي طلاب
  • دانستنی ها
  • مطالب آزاد
    • عمومی، مسائل روز
    • حجاب
  • فرهنگی
    • تربیت فرزند
    • خانواده
    • بهداشت و درمان
    • روایت عشق
    • وصیت نامه شهداء
    • خاطرات شهداء
  • هفته دولت
  • مناسبات ماه شمسي
  • پیامبر و اهل بیت علیهم السلام
    • لطایف و شنیدنی
    • امام زمان، انتظار
  • سوگواره روایت عشق(ماه محرم و صفر)
  • انقلاب اسلامی ایران
  • فاطمیه
  • دانلود نرم افزارها
  • احادیث طلاب
  • ماه شعبان
  • اخبار فرهنگی
  • ماه رجب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

آمار بازديد از وبلاگ

وصیت نامه شهداء

احادیث موضوعی

ختم صلوات

ابزار و قالب وبلاگبیست تولزکد صلوات شمار برای وبلاگ
Online User
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

فلش نوحه


دريافت کد :: صداياب
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس