بی قرار
10 اردیبهشت 1393 توسط معاونت فرهنگی
بی قرار
مولای من …!!!
آقای من…!!!
مهدی جان …!!!
سالهاست چشم انتظارم، چشم انتظار دیدن روی ماهت؛
تا کی انتظارت را بکشم، تا کی به دل بی قرارم بگویم می آیی؛
هر جمعه برای دیدنت بی قرارم…
بی قرارتر از گل نرگس هایت….
برای آمدنت چه نذرها که نکرده ام؛
آقا جان مرا عمری باقی نمانده، بیا…
ترسم برم روی ماهت را نبینم؛
آقا جان!!!
سالهاست به شوق آمدنت
جمعه صبح ها بیدارم و عصرها دلگیر…
که چرا نیامدی…!؟!
آقا جان طاقت جمعه ای دیگر ندارم، بی قرارم؛
بیا…
به قلم: سمیرا رحمتی، طلبه پایه سوم