جوان از يدگاه امام علي عليه السلام
احاديثي از امام على عليه السلام در مورد جوان :
1) إِنَّما قَلبُ الحَدَثِ كَالرضِ الخاليَةِ ما اُلقىَ فيها مِن شَىْ ءٍ قَبِلَتهُ؛
دل نوجوان مانند زمين آماده است كه هر بذرى در آن افشانده شود، مى پذيرد.
نهج البلاغه، نامه 31
2) إذَا احتَجتَ إِلَى المَشوَرَةِ فى أَمرٍ قَد طَرَأَ عَلَيكَ، فَاستَبدِهِ بِبِدايَةِ الشُّبّانِ، فَإِنَّهُم أَحَدُّ أَذهانا وَأَسرَعُ حَدسا، ثُمَّ رُدَّهُ بَعدَ ذلِكَ إلى رَىِ الكُهولِ وَالشُيوخِ لِيَستَعقِبوهُ وَيُحسِنُوا، الاِختيارَ لَهُ فَإِنَّ تَجرِبَتَهُم أَكثَرُ؛
هنگامى كه در پيش آمدى احتياج به مشورت داشتى ابتدا به جوانان مراجعه نما زيرا كه آنان ذهنى تيزتر و حدسى سريع تر دارند سپس (نتيجه) آن را به نظر بزرگسالان و پيران برسان تا پيگيرى نموده، عاقبت آن را بسنجند و راه بهتر را انتخاب كنند زيرا تجربه آنان بيشتر است.
شرح نهج البلاغه، ج20، ص337، ح866
3) يا مَعشَرَ الفِتيانِ حَصِّنوا أَعراضَكُم بِالدَبِ وَدينَكُم بِالعِلمِ؛
اى جوانان! آبرويتان را با ادب و دينتان را با دانش حفظ كنيد.
تاريخ يعقوبى، ج2، ص210
4) اِذَ ا احتَجتَ اِلَى المَشوَرَةِ فى اَمرٍ قَد طَرَاَ عَلَيكَ فَاستَبدِهِ بِبِدايَةِ الشُّبّانِ، فَاِنَّهُم اَحَدُّ اَذهانا وَ اَسرَعُ حَدسا، ثُمَّ رُدَّهُ بَعدَ ذالِكَ اِلى رَىِ الكُهولِ وَ الشُيوخِ لِيَستَعقِبوهُ وَ يُحسِنُوا، اَلختيارَ لَهُ، فَاِنَّ تَجرِبَتَهُم اَكثَرُ ؛
هرگاه به مشورت نيازمند شدى، نخست به جوانان مراجعه نما، زيرا آنان ذهنى تيزتر و حدسى سريع تر دارند. سپس (نتيجه) آن را به نظر ميان سالان و پيران برسان تا پيگيرى نموده، عاقبت آن را بسنجند و راه بهتر را انتخاب كنند، چرا كه تجربه آنان بيشتر است.
شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 20، ص 337، ح 866
5) يَنبَغى لِلعاقِلِ اَن يَحتَرِسَ مِن سُكرِ المالِ وَ سُكرِ القُدرَةِ، وَ سُكرِ العِلمِ، وَ سُكرِ المَدحِ وَ سُكرِ الشَّبابِ، فَاِنَّ لِكُلِّ ذالِكَ رياحا خَبيثَةً تَسلُبُ العَقلَ وَ تَستَخِفُّ الوَقارَ ؛
سزاوار است كه عاقل، از مستى ثروت، قدرت، دانش، ستايش و مستى جوانى بپرهيزد، چرا كه هر يك را بادهاى پليدى است كه عقل را نابود مى كند و وقار و هيبت را كم مى نمايد.
غرر الحكم، ح 10948
6) مُرُوا الاَحداثَ بِالمِراءِ وَ الجِدالِ وَ الـكُهولَ بِالفِكَرِ وَ الشُّيوخَ بِالصَّمتِ ؛
جوانان را به مباحثه و مناظره، و ميان سالان را به انديشيدن، و پيران را به سكوت، فرمان دهيد.
شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 20، ص 285، ح 260
7) اَربَعَةُ اَشياءَ لا يَعرِفُ قَدرَها اِلاّ اَربَعَةٌ : اَلشَّبابُ لا يَعرِفُ قَدرَهُ اِلاَّ الشُّيوخُ وَالعافيَةُ لا يَعرِفُ قَدرَها اِلاّ اَهلُ البَلاءِ وَ الصِّحَةُ لا يَعرِفُ قَدرَها اِلاَّ المَرضى وَ الحَياةُ لا يَعرِفُ قَدرَها اِلاَّ المَوتى؛
ارزش چهار چيز را جز چهار گروه نمى شناسند : جوانى را جز پيران، آسايش را جز گرفتاران، سلامتى را جز بيماران و زندگى را جز مردگان.
مواعظ العدديّه، ص 275