دلنوشته: سلام حاجی
سلام حاجی
دلخوش از آنیم که حج میرویم
غافل از آنیم که کج میرویم
سلام حاجی
شنیدم حاج خانم برای چندمین بار دلش هوس طواف کعبه کرد. شما هم از خدا خواسته لبیک گفتید …
ـ مکه خوش گذشت؟ …
خدایت خوب بود، دینت کامل شد. سنگهایت را به شیطان زدی؟!
حاجی سوغاتیهایت بوی ندامت میدهند؟!
حاجی لباست از جنس اعلاست؟… حاجی عجب دمپایی سفیدی؟!
سفر چطور بود حاجی؟ … خوش گذشت …؟
شنیدم حاج خانم بسیار ولخرجی کرده و چند النگو و سینه ریز گران خریده …
حاجی جان خبر داری آقا رضا، همین همسایه چند خانه بالاتر،
کلبهاش را فروخته تا برای دخترش جهاز بخرد …؟؟؟
دخترش سه سال است مراسمش هر ماه عقب افتاده …
طفلکیها هفته قبل بعد از سه سال مراسم سادهای گرفتند و ازدواج کردند.
آنها را بیخیال حاجی جان … اصل حالت چطور است …؟؟؟
شنیدم دیشب شام مفصلی به مهمانها دادهای …
چند کودک گرسنه دم در هی اذیت میکردند و غذا میخواستند … آنها را دیدی حاجی …؟؟
حاجی با این همه ریا، باز هم مکه خوش گذشت ت ت؟!
سرت را درد نیاورم حاجی جان زیارت قبول …
دلخوش از آنیم که حج می رویم
غافل از آنیم که کج میرویم
حجت الاسلام والمسلمین آقای اسمعیلی