سردار
25 تیر 1391 توسط معاونت فرهنگی
*سردار*
سردار سر دشت سوا ماند و نیامد یک مصرع از این شعر جدا ماند و نیامد
صد قاصدک از خاطره ها سوی تو راندم یک خاطره در حافظه ها ماند و نیامد
چون قاب ترک خورده ی بی عکس نشستم دستان غریبم به دعا ماند و نیامد
یاران همه یک یک ز سفر باز رسیدند تنها تن تنهای تو جا ماند و نیامد
باحرف وغزل درد که آرام کنم من این واژه ی مفقود کجا ماند و نیامد
آن عینک و تسبیح و پلاک از تو بگویند دیوانه لبخند خدا ماند و نیامد
به قلم: رقيه فكري، طلبه پايه چهارم