شخصيت امام خميني رحمت الله عليه در كلام مقام معظم رهبري
شخصیت امام خمینی(ره) در كلام رهبر معظم انقلاب
- شنیدن وصف امام و شرح خط جاودانه آن یگانه دوران همواره خوش است و دلنشین، اما وقتی عزیزی از آن بزرگوار سخن می گوید كه خود سالهای سال در جوار شخصیت وی زیسته است و درس امامت و رهبری آموخته است و در فراز و نشیبهای مبارزه و پیروزی و حركت نظام اسلامی از نزدیكترین یاران و شاگردان مخلص و شایسته امام بوده است، لطافت و شیرینی دیگری دارد و طبعا جامعیت، عمق و تإثیرگذاری فزونتری خواهد داشت. حضرت آیت الله خامنه ای، رهبر گرانقدر انقلاب، امسال را سال امام نامیدند و بر بزرگداشت یكصدمین سال امام تإكید ورزیدند. ویژه نامه نیز به همین مناسبت انتشار می یابد. مجموعه مطالب آن، هر یك به زاویه ای از شخصیت امام می پردازد. نگاه به این شخصیت از منظر یار فرزانه ای كه اینك و پس از امام، سكاندار كشتی انقلاب و نظام می باشند، در این مجموعه جایگاه خود را خواهد داشت. یك راه این بود كه مجموعه ای از سخنان ایشان در وصف امام و شرح شخصیت آن عزیز را در قالب یك مقاله مدون تقدیم كنیم. راه دوم همان است كه پیش روی دارید. سخنرانی جامع ایشان، در دهمین سال رحلت، در كنار مرقد، و به انگیزه آراءئه تحلیلی راهگشا از زندگی و مبارزه امام و ویژگیهای خط جاودانه آن بزرگوار. این بود كه آن را غنیمت شمردیم و گزیده آن را برای خیل عظیم علاقه مندان بازگو كردیم.
لازم به ذكر است رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت الله خامنه ای، این سخنرانی را در تاریخ 14 خرداد سال جاری، همزمان با بزرگداشت دهمین سالگرد عروج ملكوتی بنیانگذار جمهوری اسلامی، در خطبه های نماز جمعه تهران كه در حرم مطهر امام راحل برگزار شد، ایراد فرمودند.
بسم الله الرحمن الرحیم
روز، روز متعلق به امام بزرگوار است؛ و سخن ما در باره خصوصیاتی از این مرد بزرگ و این یادگار پیامبران و اولیای الهی در زمان ماست. … . خصوصیت امام بزرگوار ما رعایت تقوا بود. همه شما تقوا را دستورالعمل زندگی خود قرار بدهید، تا همچنان كه ابواب رحمت الهی بر روی آن مرد بزرگ باز شد، بر روی ما هم باز بشود. تقوا، رحمت و هدایت الهی را متوجه فرد و جامعه باتقوا می كند.
دستورالعمل اول و آخر پیامبران و جانشینانشان، تقوای الهی است.
… در نظر دارم آن دركی را كه در طول زمان به عنوان یك شاگرد و پیرو این مرد بزرگ احساس كردم و دیدم و لمس كردم، به شما عزیزان بخصوص جوانان منتقل كنم. در باره امام خیلی حرف زده ایم. همه، از دوستان، از دشمنان، از ایرانی و غیر ایرانی و مسلمان و غیر مسلمان، از این مرد بزرگ تجلیل كردند؛ در اینها هیچ حرفی نیست؛ عظمت و جلالت و شإن او برای همه مسلم است؛ اما این یك امر اجمالی است. من فكر می كنم كه نسل جوان ما كه امروز با قدرت و نشاط دارد راه افتخار و عزتی را كه این مرد بزرگ در مقابل ما باز كرد، طی می كند مایل است از امام خود چیزهای بیشتری بداند. من دریافتهای خودم را عرض می كنم؛ یعنی آنچه را كه به مرور زمان در طول حدود سی سال، ما امام را از نزدیك شناختیم و در امام مشاهده كردیم؛ در هر برهه ای، چیزی، مظهری و بُعدی از ابعاد این شخصیت عظیم را. از این سی و یك سال كه از دوران جوانی بنده تا رحلت آن بزرگوار طول كشید البته چهارده سال ایشان در تبعید بودند و ما به ظاهر از ایشان دور بودیم؛ اما در فضای ذهن و مسیر امام بودیم و از او جدا نبودیم؛ همان چهارده سال هم در واقع با امام بودیم.
یك نكته را به شما عزیزان عرض كنم. درست است كه شاگردان امام و آشنایان با امام، امام را در حد بالایی با عشق و محبت دوست می داشتند، اما آنچه در باره امام گفته شده است، منشإش محبت نیست، محبت منشإش آن خصوصیاتی است كه در امام بود. نكته دوم این است كه این شخصیت دآراءی ابعاد گوناگون، هیچ اصرار و عجله ای نداشت كه آن زیباییها و درخشندگیهای وجود خود را به رخ كسی بكشد. هر وقت هر جا تكلیف شرعی او را وادار به حركتی كرد، بعدی از ابعاد او آشكار شد.
من از سال 37 شروع می كنم؛ سالی كه من خودم به قم رفتم و اول بار امام را از نزدیك دیدم؛ البته قبل از آن در مشهد شنیده بودیم كه در قم یك مدرسی، یك استاد بزرگی هست كه جوان پسند و برجسته است. طلبه جوانی كه به قم وارد می شود، دنبال استاد می گردد. در حوزه های علمیه، انتخاب استاد، اجباری نیست؛ هر كسی طبق پسند و سلیقه خود، استاد را انتخاب می كند.
استادی كه طلاب جوان و مشتاق را در وهله اول به خود جلب می كرد، همین مردی بود كه آن روز در میان شاگردانش، به عنوان (حاج آقا روح الله) شناخته می شد. مجموعه جوانان فاضل و درس خوان و پرشوق در محفل درس او جمع بودند؛ ما در چنین فضایی وارد قم شدیم.
او مظهر نوآوری علمی و تبحر در فقه و اصول بود. بنده قبل از ایشان استاد بزرگی را در مشهد دیده بودم یعنی مرحوم آیت الله میلانی كه از فقهای برجسته بود. در قم هم همان وقت رئیس حوزه علمیه قم كه استاد امام هم بود؛ یعنی مرحوم آیت الله العظمی بروجردی بود؛ بزرگان دیگری هم بودند؛ اما آن محفل درسی كه دلهای جوان و مشتاق و كوشا و علاقه مند به استعدادهای خوب را جذب می كرد، درس فقه و اصول امام بود.
یواش یواش از قدیمی ترها شنیدیم كه این مرد، فیلسوف بزرگی هم هست و در قم درس فلسفه او، درس اول فلسفه بوده است؛ لیكن حالا ترجیح می دهد كه فقه تدریس كند.
شنیدیم كه این مرد، معلم اخلاق هم بوده است و كسانی در درس اخلاق او شركت می كردند و او به تقویت فضایل اخلاقی در جوانان همت می گماشته است. در خلال درس در طول سالها، این را ما از نزدیك هم مشاهده كردیم. اما تا اینجا شخصیت این مرد بزرگ كه باطن او سرشار از خصوصیات ناشناخته بود برای اكثر مردم در آن روز فقط به عنوان یك استاد عالم و شاگردپرور و یك تهذیب كننده اخلاق طلاب و شاگردان شناخته می شد.
در سال 1340 مرحوم آیت الله بروجردی مرجع تقلید وفات پیدا كرد. مراجع بزرگواری بودند كه مطرح شدند و دوستانشان نام آنها را می آوردند. اینجا صحنه ای شد برای اینكه این مرد به همه نشان داد كه این درس اخلاقی كه می گفته است، فقط زبان و یاد دادن به دیگران نبوده است؛ خود او اولین عامل به درسهای تهذیب نفس بوده است. همه دیدند، همه فهمیدند و تصدیق كردند كه این مرد، از مقام، از مطرح شدن، از ریاست، حتی اگر آن ریاست، مرجعیت باشد؛ كه یك ریاست روحانی و معنوی است، رویگردان است و برای مقام و منصب و رتبه و شخصیت، هیچ گونه تلاشی نمی كند؛ بلكه اگر دیگران هم بخواهند تلاش كنند، تا آنجایی كه بتواند، مانع می شود.
بعد از گذشت حدود یك سال و نیم از فوت مرحوم آیت الله بروجردی، نهضت اسلامی شروع شد. در نیمه دوم سال 1341، بعد دیگری از ابعاد این شخصیت آشكار شد و آن، هوشیاری و تیزفهمی و توجه به نكاتی كه غالبا به آن توجه نمی كردند، از یك طرف و غیرت دینی از یك طرف دیگر بود. خیلی ها شنیدند كه تصویب نامه دولت در آن روز، قید مسلمان بودن و سوگند به قرآن را برای فرد منتخب حذف كرده است؛ اما خیلی توجه نكردند كه این چقدر اهمیت دارد؛ در عین حال خیلی اهمیت داشت؛ دلیل هم این بود كه با آنكه مجلس شورای ملی آن زمان، مجلس فرمایشی بود؛ خودشان آن را تشكیل می دادند و فقط نامزدهای مورد قبول خودشان به آنجا می رفتند؛ در واقع انتخاب مردم وجود نداشت؛ انتصاب بود، با وجود این، آن رژیم جرإت نكرد آن مقررات مربوط به انجمنها و این مسإله اسلام را در وقتی كه مجلس سر پا بود، مطرح كند؛ ترسید منعكس بشود؛ گذاشتند در غیاب مجلس! مجلس را در آن وقت منحل كرده بودند؛ مجلس نبود؛ در محیط دربسته ای آن را تصویب كردند. این نشان می داد كه پشت سر این قضیه، حرفهای فراوان و مقاصد زیادی هست. این را كسی نمی فهمید، اما امام این را فهمید و ایستاد. غیرت دینی او، او را وادار كرد كه در این مسإله پیشقدم بشود و مبارزه برای این زاویه علی الظاهر كوچك ضد اسلامی را شروع كند و این كار را هم كرد.
در همین جا یك نكته مهم وجود دارد: امام بزرگوار حتی در میدان مبارزه هم نخواست جلو بیفتد. خود ایشان برای ما نقل كردند كه در اول شروع نهضت، در منزل مرحوم آیت الله حائری، با یك نفر از مراجع معروف وقت آن زمان، و از هم دوره های خودشان صحبت می كردند و به ایشان گفته بودند كه شما جلو بیفتید، ما هم دنبال شما حركت می كنیم. امام مقصودش این بود كه تكلیف انجام بگیرد؛ آن فریضه ای را كه بر دوش خود احساس می كرد، انجام بدهد، جلو افتادن مطرح نبود.
البته دیگران آنقدر توانایی و جرإت ورود در این میدان را نداشتند و به امام نمی رسیدند. امام به طور طبیعی رهبری و سررشته داری این حركت را بر عهده داشت؛ این مبارزه را شروع كرد و به مردم تكیه نمود. تا آن روز هیچ كس از بزرگان حوزه های علمیه و مراجع حدس نمی زد كه یك حركت دینی، آن هم در آن دوران اختناق، این گونه بتواند پشتیبانی مردم را جلب كند؛ اما امام در همان روز گفت من به پشتیبانی این مردم حركت می كنم؛ مردم را به این بیابان قم دعوت می كنم. او می دانست كه اگر مردم را دعوت كند، از همه ایران جمع می شوند و یك اجتماع عظیم غیر قابل علاج برای دولت آن وقت و رژیم فاسد به وجود می آورند.
سخنراني رهبر فرزانه انقلاب حضرت آيت الله خامنه اي- خرداد 78