شعر: خاطره عشق
28 آذر 1391 توسط معاونت فرهنگی
خاطره عشق
بر بال قلم رفته ز دلدار نوشتم | با چشم پر از اشک سپیدار نوشتم |
یاده همه شب خاطره ها را سپری کرد | از خاطره عشق چه بیزار نوشتم |
پایم زِ رهت کوچه به کوچه گذری کرد | بر پشت حصار از خود بی یار نوشتم |
دوری تو در قلب اسیرم اثری کرد | در بستر تحقیر چو بیمار نوشتم |
آن دم که نشان از طلب خویش نجستم | یادت ز دلم تاخت چه خونبار نوشتم |
سهم منِ دیوانه، زلیخای تو بودن | از یوسف گمگشته، دل آزار نوشتم |
درد تو به یادم، کمی آرام بگویم | من از تو گذر کردم و بیدار نوشتم |
جز واژه ی مدفون شده ی عشق ندیدم | از زندگی بی خط، بی بار نوشتم |
بی عشق لبم، لحظه ای آرام نخندید | باز از ره خود رفته دگر بار نوشتم |
« بلبل شدم و سوی چمن راه گرفتم | گلها چه فریبا، گل خود زار نوشتم |
تسلیم غرور از دل تقدیر گذشتم
به قلم: رقیه فکری (بهانه)، طلبه پایه پنجم |
رو به ازل از غصه ی آوار نوشتم
|