شعر میلاد حضرت معصومه: با نام دخـــــــــت حــــــــــوا به قلم « بهانه »
دخــــــــت حـــــــــــــــــوا
آمد به دنيا غنچه اي از نسل زهرا
روييد آلاله اي از جنس حورا
چون در ميان قلبها محبوبه گشته
همچون كه پاكان نام او معصومه گشته
از سيرتش آلودگيها رانده مي شد
عشق برادر از نگاهش خوانده مي شد
چون در ميان باغ گل مشهور گرديد
از زشتـي و آلودگـي مستــور گرديـد
زهرا نشان عشق و ايمان و صفا بود
معصومه همــچون مـــادرش اهـل دعـا بود
معصومه از عمق وجودش باحيا بود
چـون از ولادتــــ تــا نهــايت با رضـــا بود
معصومه از هر سو كه گويي با خدا بود
او در نـــهايـــت حامي دين رضـــــــــــا بود
معصومه مادر بود و خواهر بود و ياور
اميـــدوار آن كس كه ا و را كرده باور
معصومه صاحب مكتب و او دخت حواست
او يـك گـل و مطـهوره اي از بــاغ طاهاست
معصومه يك آيينه بود از جنس گلها
بــايد كه بــاشد نــام ا و در اوج دلــها
معصومه بودن آييه اي از علم و تقواست
او فــارغ التحـصيل دانشگــاه زهـــــــراست
خواهر تو ياري كن كه باشد حوزه ي ما
پــا در ركـــاب مكتــب تقـواي زهــــــــرا
به قلم: رقیه فکری (بهانه)، طلبه پایه پنجم