كرامت امام صادق عليه السلام
كرامت امام صادق عليه السلام
عطار نيشابوري در كتاب « تذكرة الاولياء » مينويسد: نقل شده است كه منصور خليفه يك شب به وزير خود گفت: برو جعفر بياور تا او را بكشم و از شرّش راحت شوم. وزير گفت: او در گوشهاي نشسته و گوشهنشيني را انتخاب كرده و به عبادت مشغول است و دست از خلافت برداشته است، هيچ خطري براي امير ندارد و كشتن او فايدهاي براي امير ندارد.
وزير هر چه گفت فايدهاي نداشت. پس، به ناچار براي آوردن جعفر عليه السلام رفت. منصور به غلامان خود گفت: هنگامي كه جعفر صادق آمد و من كلاه از سر برداشتم، شما او را بكشيد.
وزير، امام جعفر صادق عليه السلام را آورد. منصور همان موقع از جا بلند شد و پيش امام صادق عليه السلام دويد و به او احترام كرده و ايشان را پيش خود آورد و در صدر مجلس نشاند و خود به دو زانو پيش او نشست، غلامان از اين كار خليفه تعجب كردند.
منصور گفت: چه حاجت داري؟
امام صادق عليه السلام فرمود: اينكه نخواهي بار ديگر من به نزد تو بيايم و مرا با خداي خويش راحت و تنها بگذاري. سپس دستور داد تا حضرت را با احترام تمام روانهاش كردند. در همان حال لرزه بر اندام منصور افتاد و بي هوش شد، ميگويند سه نماز از او به قضا رفت. چون به هوش آمد، وزير علت اين پيشامد را پرسيد. منصور گفت: چون امام صادق عليه السلام از در وارد شد، به همراه او اژدهايي ديدم كه لبي به زير غرفه و لبي به بالاي غرفه گذاشت و مرا به زبان حال فهماند كه اگر قصد جان جعفر عليه السلام را داشته باشي، تو را با اين غرفه و ايوان خلافتي ميبلعم و فرو ميبرم. من از بيم اژدها ندانستم چه بگويم، از او عذر خواستم و به همين خاطر بيهوش شدم. (معارف و معاريف، ج4، ص 157)