پیمان خدا با یهود چه بود؟
پیمان خدا با یهود چه بود؟
آنها سر انجام همه این پیمان ها را زیر پا گذاردند و -هنوز هم به پیمان شکنى خویش ادامه می دهند- در نتیجه پراکنده و در به در شدند و تا این پیمانشکنی ها ادامه دارد، این وضع نیز ادامه خواهد یافت،
یاد نعمت هاى خدا
یا بَنِی إِسْرائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ وَ إِیَّایَ فَارْهَبُونِ (بقره، آیه 40)اى فرزندان اسرائیل! نعمتهایم را که به شما ارزانى داشتم، به خاطر بیاورید و به پیمانم (که بستهاید) وفا کنید، تا من (نیز) به پیمان شما وفا کنم و تنها از من پروا داشته باشید.
داستان خلافت آدم در زمین و بزرگداشت او از سوى فرشتگان، و سپس فراموش کردن پیمان الهى و خارج شدن او از بهشت و همچنین توبه او را در آیات گذشته بحث کردیم، و از این ماجرا این اصل اساسى روشن شد که در این جهان، همواره دو نیروى مختلف حق و باطل در برابر هم قرار دارند و مشغول مبارزهاند، آن کس که تابع شیطان شود، راه باطل را انتخاب کند، سرانجامش دور شدن از بهشت و سعادت و گرفتارى در رنج و درد است، و به دنبال آن پشیمانى.به عکس، آنها که خط فرمان پروردگار را بدون اعتنا به وسوسههاى شیاطین و باطلگرایان ادامه دهند، پاک و آسوده از درد و رنج خواهند زیست.
و از آنجا که داستان نجات بنى اسرائیل از چنگال فرعونیان و خلافت آنها در زمین، سپس فراموش کردن پیمان الهى و گرفتار شدن آنها در چنگال رنج و بدبختى، شباهت زیادى به داستان آدم دارد، بلکه فرعى از آن اصل کلى محسوب مىشود، خداوند در آیه مورد بحث و ده ها آیه بعد از آن، فرازهاى مختلفى از زندگى بنى اسرائیل و سرنوشت آنها را بیان مىکند، تا آن درس تربیتى که با ذکر سرنوشت آدم، آغاز شد در این مباحث تکمیل گردد.
اسرائیل، نام دیگر حضرت یعقوب است که از دو کلمهى «اسر» و «ئیل» ترکیب یافته است. «اسر» به معناى بنده و «ئیل» به معناى خداوند است. بنا بر این اسرائیل در لغت به معناى بندهى خداست.
تاریخ بنى اسرائیل و اسارت آنان به دست فرعونیان و نجات آنها به دست حضرت موسى علیه السلام و بهانهگیرى و ارتداد آنان، یک سرنوشت و تاریخ ویژهاى براى این قوم به وجود آورده است. این تاریخ براى مسلمانان نیز آموزنده و پندآموز است که اگر به هوش نباشند، به گفته روایات به همان سرنوشت گرفتار خواهند شد.
در حقیقت سه دستور ذکر شده در این آیه (یادآورى نعمت هاى بزرگ خدا، وفاى به عهد پروردگار، و ترس از نافرمانى او) اساس تمام برنامههاى الهى را تشکیل مىدهد.یاد نعمتهاى او انسان را به معرفت او دعوت مىکند، و حس شکرگزارى را در انسان بر مىانگیزد، سپس توجه به این نکته که این نعمتها بى قید و شرط نیست و در کنار آن خدا عهد و پیمانى گرفته، انسان را متوجه تکالیف و مسئولیتهایش مىکند، و بعد از آن نترسیدن از هیچ کس و هیچ مقام در راه انجام وظیفه سبب مىشود که انسان همه موانع را در این راه از پیش پاى خود بر دارد و به مسئولیتها و تعهدهایش وفا کند، چرا که یکى از موانع مهم این راه ترسهاى بى دلیل از این و آن است، به خصوص در مورد بنى اسرائیل، که سالها زیر سیطره فرعونیان قرار داشتند و ترس جزء بافت وجود آنها شده بود.
دوازده پیمان خدا با یهود چه بود؟
آن گونه که از آیات قرآن استفاده مىشود این پیمان همان پرستش خداوند یگانه، نیکى به پدر و مادر، بستگان، یتیمان، و مستمندان، و خوشرفتارى با مردم، بر پا داشتن نماز، اداى زکات، دورى از اذیت و آزار، و خونریزى بوده است.
شاهد این سخن آیه 83 و 84 همین سوره است:وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَ بَنِی إِسْرائِیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ ذِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکِینِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ … وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَکُمْ لا تَسْفِکُونَ دِماءَکُمْ وَ لا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَ أَنْتُمْ تَشْهَدُونَ.
در حقیقت این دو آیه اشاره به ده پیمان مختلف است که خدا از یهود گرفته بود، و با ضمیمه کردن آیه 12 سوره مائده (وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ بَنِی إِسْرائِیلَ … وَ قالَ اللَّهُ إِنِّی مَعَکُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ وَ آتَیْتُمُ الزَّکاةَ وَ آمَنْتُمْ بِرُسُلِی وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ …) که دو پیمان دیگر دائر به ایمان به انبیاء و تقویت آنان از آن استفاده مىشود، روشن مىگردد که آنها در برابر آن نعمت هاى بزرگ الهى و تعهدهاى فراوانى کرده بودند و به آنها وعده داده شده بود، که اگر به این ها وفادار بمانید در باغ هایى از بهشت جاى خواهید گرفت که نهرها از زیر قصرها و درختانش جارى است (لَأُدْخِلَنَّکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ)
اما متأسفانه آنها سر انجام همه این پیمان ها را زیر پا گذاردند و -هنوز هم به پیمان شکنى خویش ادامه می دهند- در نتیجه پراکنده و در به در شدند و تا این پیمانشکنی ها ادامه دارد، این وضع نیز ادامه خواهد یافت، و اگر مىبینیم چند روزى در پناه دیگران سر و صدایى دارند هرگز دلیل بر پیروزیشان نیست، و ما به خوبى مىبینیم روزى را که فرزندان غیور اسلام، دور از گرایش هاى نژادى و قومى تنها در سایه قرآن بپاخیزند و به این سر و صداها خاتمه دهند.
خدا نیز به عهدش وفا مىکند!
نعمت هاى خدا هیچگاه بى قید و شرط نیست، در کنار هر نعمتى مسئولیتى قرار دارد و شرطى نهفته است. در روایتى از امام صادق(علیه السلام) مىخوانیم که منظور از” أُوفِ بِعَهْدِکُمْ” این است که من به عهد خودم وفا خواهم کرد و شما را به بهشت خواهم برد.”(نور الثقلین، ج 1، ص 72)
در قسمتى از این حدیث ایمان به ولایت على (علیه السلام) بخشى از این پیمان ذکر شده که البته جاى تعجب نیست، زیرا یکى از مواد پیمان بنى اسرائیل قبول رسالت پیامبران الهى و تقویت آنها بود، و مىدانیم قبول جانشینان آنها نیز دنباله همان مساله رهبرى و ولایت است که در هر زمان متناسب با آن عصر باید تحقق یابد، در زمان موسى عهدهدار این منصب او بود و در عصر پیامبر، پیامبر و در زمانهاى بعد على(علیه السلام).
به طور کلی پیمانهاى الهى، شامل احکام کتابهاى آسمانى و پیمانهاى فطرى که خداوند از همه گرفته است، مىشود. در قرآن به مسئله امامت، عهد گفته شده است: «لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ»(بقره، 124) یعنى پیمان من «مقام امامت» به افراد ظالم نمىرسد.پس وفاى به عهد یعنى وفاى به امام و رهبر آسمانى و اطاعت از او. ضمناً در روایات مىخوانیم: نماز عهد الهى است. (وسائل، ج 4، ص 110)
نکته پایانی:
جمله” إِیَّایَ فَارْهَبُونِ” (تنها از مجازات من بترسید) تاکیدى است بر این مطلب که در راه وفاى به عهدهاى الهى و اطاعت فرمانش از هیچ چیز و هیچ کس نباید ترس و وحشت داشت، این انحصار را از کلمه” ایاى” که مقدم بر جمله” فارهبون” است استفاده مىکنیم.
پیامهای آیه:
1 ـ یاد نعمتهاى پروردگار، سبب محبّت و اطاعت اوست. «اذْکُرُوا» ،«أَوْفُوا» به هنگام دعوت به سوى خداوند، از الطاف او یاد کنید تا زمینهى پذیرش پیدا شود. «اذْکُرُوا»
2ـ یاد و ذکر نعمتها، واجب است. «اذْکُرُوا»
3ـ نعمتهایى که به نیاکان داده شده، به منزلهى نعمتى است که به خود انسان داده شود. با اینکه نعمتها به اجداد یهودِ زمان پیامبر داده شده بود، امّا خداوند به نسل آنان مىگوید فراموش نکنند. «اذْکُرُوا»
4ـ وفا به پیمانهاى الهى، واجب است.«بِعَهْدِی»
5ـ بهرهگیرى از الطاف خداوند، مشروط به گام برداشتن در مسیر تکالیف الهى است. «أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ» آرى، اگر مطیع خدا بودیم، خداوند نیز دعاهاى ما را مستجاب خواهد کرد. «أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ»
6ـ در انجام تکالیف الهى، از هیچ قدرتى نترسیم و ملاحظهى کسى را نکنیم.
7-تبلیغات سوء دشمن، ملامتها، تهدیدها و توطئهها مهم نیست، قهر خدا از همه مهمتر است. «وَ إِیَّایَ فَارْهَبُونِ»
آمنه اسفندیاری
منبع: تبیان