معاونت فرهنگی مدرسه علمیه الزهراء شاهین دژ

ذخیره ای برای آخرت، خدمتی برای طلاب مدرسه ی علمیه الزهراء شاهین دژ
  • خانه 
  • خانه 
  • جزئیات صاحب وبلاگ 

چه نيازى به مذهب است؟

09 مهر 1391 توسط معاونت فرهنگی

چه نيازى به مذهب است؟

تحليل‏ها

الف- آن‏ها كه از دين جدا شده‏ اند به بهترين ثروت‏ها و قدرت‏ها و صنعت‏ها و رفاه‏ها و رشدهايى رسيده‏ اند كه ما اسيرشان شده‏ ايم و به عظمتى دست يافته‏ اند كه ما به دريوزگى‌‏شان نشسته‏‌ايم، هنگامى كه تصويرى از شرق مذهبى و فقير و گرفتار و جنگ زده را در نظر مى‏‌گيريم و تصوير غربِ بى‌‏بند و بارِ مرفهِ مسلطِ جنگ افروز و مُسرِف را پيش رو مى‌‏آوريم، ترجيح مى‌‏دهيم كه ما به آن رفاه و عظمت برسيم و از بار عرفان خود و مذهب خود و افتخارات خود آزاد شويم؛ چون دوست داريم كه تصوير ما به آن تصوير نزديك‏تر شود؛ چون تمام اين افتخارات پشيزى سود نمى‌‏آورد.

ب- آن آرامش و معنويتى كه مذهب مى‌‏خواهد با اعتقاداتش در ما زنده كند و آن شناختى كه از عظمت هستى مى‏‌خواهد در ما بريزد، آن چه كه مذهب‏ مى‏‌خواهد با شرايع و احكامش به ما بدهد، در امروز با علم و هنر و فلسفه و بشر دوستى و جامعه پرستى، به آن مى‏‌توانيم دست بيابيم. آن‏ها كه مذهب ندارند هم به رفاه و قدرت رسيده‏‌اند و هم به آرامش و معنويت. همان آرامش و معنويتى كه در پولس و تولستوى و آگوستين ريشه داشت، همان‏ها را كسانى از راه علم و هنر و فلسفه به دست آورده‏‌اند.

در عصر جديد، شوقى كه مردم به خدمات اجتماعى و تكامل جامعه دارند همچون محركى عظيم آنان را از خودپرستى و خانواده پرستى ديرين جدا كرده و به معنويتى انسان دوستانه كشانيده است. اين شوق در جامعه‏‌هاى كنونى به ملت گرايى و جامعه گرايى، ناسيوناليزم و انترناسيوناليزم روى آورده و مى‌‏تواند آن معنويت اجتماعى را كه جامعه‏‌ى فردا انتظار مى‌‏كشد، بشارت بدهد «زمينه‏‌ى جامعه‏ شناسى، آريان پور، ص ۳۶ ».

ج- امروز علم و هنر و فلسفه و شوق اجتماعى انسان معاصر و اخلاق عقلى، مى‏‌تواند جاى مذهب را پر كند و اين است كه مذهب ضرورتى ندارد و نقشى ندارد و جايگاهى ندارد.

علم عظمت هستى را نشان مى‌‏دهد و هنر زيبايى آن را و فلسفه كه اين هر دو را رهبرى مى‌‏كند و از اين هر دو بهره‏‌مند مى‏‌شود، جاى اعتقادات جزمى را مى‏‌گيرد و شوق اجتماعى، كار رياضت و تزكيه را انجام مى‌‏دهد و اخلاق عقلى جايگزين اخلاق اعتقادى مى‌‏شود «انديشه‏‌هاى ميرزا فتحعلى آخوند زاده، فريدون آدميت‏ ».

با اين‏ها انسان به شناخت و رشد و ايثار و آزادى رسيده است بدون آن كه به شرايع و احكام و رياضت و تزكيه و عرفان نيازى داشته باشد. از اين رو آن‏ها كه برگزارى شرايع و احكام را يگانه راه مى‏‌دانسته‏‌اند بر خطا هستند «زمينه‏‌ى جامعه‏ شناسى، آريان پور، ص ۳۶۰ ».

نقد و بررسى‏

الف- آن‏هايى كه از مذهب جدا شدند و به رفاه و ثروت و قدرت و صنعت رسيده‏‌اند، همان‏ها به عصيان‏ها و هيپى‌‏گرى‏ها و پوچى‏‌ها رسيده‌‏اند، همان‏ها به انتحارها و خودكشى‏‌ها رسيده‏‌اند.

غفلت از استعدادهاى عظيم انسان به اين نتيجه رسيد كه با اين نيروى عظيم، كارهاى كوچكى را شروع كنند و با اين موتور نيرومند، بازيچه‏‌اى را به راه بيندازند و با اين نيروى اتمى، چراغ فتيله‏اى را روشن سازند، در نتيجه، اين همه سرعت و آن همه قدرت، به بن‏ بست رسيد، به انفجار رسيد و به عصيان رسيد و به انتحار.

هنگامى كه جامعه‌‏ى انسانى به يك دامپرورى تبديل شد و پس از تلاش‏ها به سطح كندو هم نرسيد و هنگامى كه انسان به اسارت ماشين رفت و به خاطر مصرف به استعمار روى آورد و به خاطر مصرف به جنگ دامن زد، مى‏‌خواهى در اين جنگ و با آن اسارت و در اين دامپرورى، انسان آرام بماند و دم نزند؟ و اگر آرام مى‌‏ماند و دم نمى‌‏زد آيا استحاله نشده بود و درست يك گاو صد در صد نگرديده بود؟

اين است كه دم مى‏‌زند و فرياد مى‌‏زند و عصيان سر مى‏‌دهد و اين است كه به شرق روى مى‏‌آورد. همان غرب مرفه مسلط آزاد، دوباره خود را به شرقِ گرفتارِ اسير نزديك مى‏‌كند و به عرفان او و عشق و آزادى او روى مى‌‏آورد.

و اين است كه غرب ضد مذهبى و آمريكاى آزاد آزاد، در قرن بيستم، پيامبر بيرون مى‏‌فرستد و به جادوگرى و دين سازى روى مى‌‏آورد و تا اين حدّ مذهبى مى‌‏شود.

ب- آرامش، معنويت، گذشت و ايثار، به انگيزه و زيربناهايى نياز دارد؛ انگيزه‏‌هايى كه از خود پرستى‏‌ها و غريزه‏‌هاى انسان نيرومندتر باشد و زيربنايى كه بتواند اين همه بار را تحمل كند.

اما هنگامى كه هستى از حكمت جدا شد و خدايش را بيرون انداخت و هنگامى كه هستى به بن‏ بست رسيد و انسان به مرگ، در اين زمينه و با اين جهان بينى، ديگر علم و هنر و فلسفه و مكتب‏ها و حكومت‏ها چه مى‏‌توانند بكنند؟

هر چه علم بيشتر به عظمت هستى پى ببرد، انسان بيشتر خسته مى‌‏شود و لجش مى‌‏گيرد و افسوس مى‌‏خورد كه آخر اين همه شير براى يك مثقال كشك؟! براى همين آمدن و رفتن و براى همين خوردن و خالى كردن و زندگى سگ ولگردى و بوف كورى؟

هر چه هنر به زيبايى‌‏هاى عميق‏تر و گسترده ‏تر هستىِ به مرگ پيچيده پى ببرد، انسان بيشتر خُرد مى‏‌شود و عصيان سر مى‏‌دهد و حتى خودش را هم مى‏‌شكند و به گند مى‏‌كشد.

و در اين زمينه، گذشت و ايثار و انسان دوستى و انسانيت و معنويت مى‏‌شود جزء اساطير و مى‏‌شود افسانه و دروغ و فريب؛ چون در اين دنياى پوچ احمق دليلى براى بودن نيست تا چه رسد به انسان بودن.

و در اين دنياى شلوغ درهم ملاكى براى انسانيت نيست؟ آيا انسانيت يعنى ايثار و گذشت و دوستى و محبت؟ آيا خوبى يعنى دست نوازش بر سر افتاده كشيدن؟ چه، انسانيت يعنى آدم كشى، يعنى رها كردن خلق از زير بار زندگى، يعنى روانه كردن به ديار خاموشان. اصلًا اين دو چه فرقى دارند؟ آن جا كه بصر نيست چه خوبى و چه زشتى؟ و اين است كه حتى اومانيسم و اگزيستانسياليزم هم نمى‌‏تواند در اين احمقستان، ملاكى بدهد و مترى بدهد و زمينه‏‌اى بدهد و چشمى بيافريند تا خوبى و بدى را از هم جدا كند و حق و باطل را مشخص كند و عدالت و ظلم را نشان بدهد.

و اين است كه بن‏بست سر انسان را مى‏‌شكند و فريادش را بلند مى‏‌كند و اين است كه پوچى به دم غنيمتى و يا عصيان و يا خودكشى مى‏‌انجامد.

و فرزند صحيح النسب پوچى همين خودكشى و انتحار است « آلبر كامو مى‏گويد: چون پوچى از مرگ برخاسته نمى‏توان به مرگ پناه برد و اين است كه بايد عصيان كرد و بر عليه طاعون سر بلند نمود، البته نه با دست‏هاى طاعونى. ولى بايد بگويم پوچى زندگى از مرگ نيست، بلكه از خود زندگى و تكرار زندگى و سگ ولگردى و بوف كورى زندگى است. اگر مرگ در اين زندگى پوچ نقشى نداشت پوچى شديدتر بود و مفتضح‏تر و اين است كه فقط انتحار مى‏ماند و مرگ. »، نه عصيان و دم غنيمتى؛ چون در اين پوچستان به مرگ پيچيده، عصيان هم پوچ است و دم هم پوچ است و غنيمت هم پوچ.

آن آرامش و معنويت و ايثار، به انگيزه‌‏ها و زيربناها و زمينه‏‌هايى نياز دارد كه نه علم و نه هنر و نه فلسفه، هيچ كدام نمى‌‏تواند اين انگيزه‏‌ها را و زيربناها را و زمينه‏‌ها را بسازد و اين‏ها جز با شعار و تلقين و قسم دادن و سوگند گرفتن و بازى چيزى نيست و ريشه‏‌اى ندارد و زمينه‏‌اى ندارد.

نقش مذهب همين سازندگى و زمينه دادن و همان رهبرى و پيش بردن و همان قانون گذارى و روش دادن است.

نقش مذهب اين است كه در درون انسان عشقى بزرگ‏تر از عشق به مال و به خود و به خانواده مى‏‌سازد و با اين انگيزه درونى، نه با شعارها، انسان را به ايثار مى‏‌رساند.

مذهب هستى را از بن ‏بست نجات مى‌‏دهد و انسان را از محدوده‏‌ها و اسارت‏ها. و در اين زمينه‏‌ى نامحدود و در اين ميدان كار گسترده، استعدادهاى انسان شكفته مى‌‏شود و بار مى‌‏آورد و از پوچى خلاص مى‌‏شود «پوچى هر چيز، بى‏كار ماندن و معطل ماندن آن است. و همين معطل ماندن‏هاست كه تراكم را به وجود مى‏آورد و همين تراكم‏هاست كه انفجار را. هنگامى كه يك رودخانه معطل بماند و فقط جمع بشود و متراكم شود، ناچار انفجار مى‏آفريند. و انسان از رودخانه‏هايى بى‏شمار سرشار است. آب هنگامى كه هرز برود يا خرابى مى‏آورد و يا باتلاق مى‏سازد و باتلاق هم مرگ، در حالى كه با رهبرى آن مى‏توان ميوه‏ها بيرون كشيد و بهره‏ها گرفت. ».

مذهب در انسان زيربنايى را مى‌‏سازد كه بتواند بار اين همه ثروت و قدرت و صنعت و تكنيك را به دوش بكشد؛ چون مادام كه انسان به رشد و آگاهى نرسيده باشد و از نيروى درونى برخوردار نشده باشد اين همه نيرو جز به نابودى انسان كمك نمى‏‌كند. انسان هنگامى به تعادل مى‌‏رسد كه قدرت‏هاى درونى او بر نيروهاى او تسلط داشته باشند و رهبرى داشته باشند، وگرنه لغزش است و زمين خوردن و زمين زدن و راه را بستن.

ج- در برابر اين سؤال، كه آيا مذهب ضرورت دارد و لزومى دارد، بايد پرسيد براى چه و در كجا و در چه زمينه‌‏اى؟ براى اين زندگى مرفه و منظم و حيوانى، نه فقط مذهب ضرورت ندارد كه عقل و فكر هم لازم نيست؛ چون در كندو غريزه، نظم و عدالت و رفاه را عهده‏‌دار شده است، اما براى زندگى انسانى و شكوفا شدن استعدادها هم به مذهب نياز هست و هم به انديشه و فكر.

درست مثل اين كه بپرسى آيا جنين به دست و پا و چشم و گوش و زبان احتياج دارد؟ آيا اين‏ها براى او ضرورت دارد؟ جواب اين است كه براى چه و در كجا؟ در محدوده‌‏ى رحم، نه دست و پا و زبان مى‏‌خواهد و نه شش و شكم و معده. او در رحم به بيش‏تر از جفتش نياز ندارد، اما براى زندگى بيرون از اين محدوده، نه تنها به اين همه كه به ابزار و وسايل ديگرى هم نيازمند است و به‏ نيروهاى عظيمى احتياج دارد.

همان طور كه از سرمايه‌‏هاى عظيم جنين مى‌‏توانيم بفهميم كه زمينه‏‌ى ديگرى در پيش است، همان طور از سرمايه‏‌هاى عظيم انسان از عقل و فكر و وجدان و آزادى او كشف مى‌‏كنيم كه زندگى انسان محدود به اين محدوده‌‏ها نيست. از آن جا كه انسان بى‏‌نهايت استعداد دارد ناچار بى‌‏نهايت ادامه دارد و براى اين زندگى گسترده است كه به مذهب و به رهبرى و قانون گذارى نياز مى‌‏افتد.

منبع : انديشه من، ص: ۵۲ ، علی صفائی حائری (عین - صاد) ، نرم افزار آغاز در نهایت ،‌موسسه کامپیوتری نور

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: معارف اسلامي, فرهنگی لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

معاونت فرهنگی مدرسه علمیه الزهراء شاهین دژ

با سلام با توکل به خداوند یگانه و توسل به پاره ی تن رسول الله « حضرت زهرا سلام الله علیها » شفیعه ی روز جزا کار خود را در وبلاگ شروع نمودیم باشد که در پناه ایزد منان موفق باشیم. پس ورود شما عزیزان را به وبلاگ مدرسه علمیه الزهراء شهرستان شاهین دژ خوش آمد میگوییم.
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • معاونت پژوهش
    • اخبار پژوهشی
    • فرآورده های پژوهشی
    • همایش ها و فراخوان های مقالات
    • معرفی سایت
    • سوالات پژوهشی
  • پيامك هاي مناسبتي
  • مناسبت های قمری
    • ماه مبارک رمضان
    • ماه شوال
    • شهادت امام صادق علیه السلام
  • معارف اسلامي
    • بزرگان ـ علما ـ فقها
    • صحيفه سجاديه
    • قرآن
    • نهج البلاغه
  • بخش اساتيد
  • دلنوشته هاي طلاب
  • دانستنی ها
  • مطالب آزاد
    • عمومی، مسائل روز
    • حجاب
  • فرهنگی
    • تربیت فرزند
    • خانواده
    • بهداشت و درمان
    • روایت عشق
    • وصیت نامه شهداء
    • خاطرات شهداء
  • هفته دولت
  • مناسبات ماه شمسي
  • پیامبر و اهل بیت علیهم السلام
    • لطایف و شنیدنی
    • امام زمان، انتظار
  • سوگواره روایت عشق(ماه محرم و صفر)
  • انقلاب اسلامی ایران
  • فاطمیه
  • دانلود نرم افزارها
  • احادیث طلاب
  • ماه شعبان
  • اخبار فرهنگی
  • ماه رجب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

آمار بازديد از وبلاگ

وصیت نامه شهداء

احادیث موضوعی

ختم صلوات

ابزار و قالب وبلاگبیست تولزکد صلوات شمار برای وبلاگ
Online User
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

فلش نوحه


دريافت کد :: صداياب
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس