اخلاق فردی وعمومی پیامبر(ص)
خلاصه تحقیق پایانی: اخلاق فردی و عمومی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)
محقق: مدینه شرفی، استاد راهنما: خانم ویدا مهدی زاده، استاد داور: حجت الاسلام والمسلمین آقای ناصر اصغری؛ تاریخ دفاعیه: 6/11/87
موضوع این پایان نامه در مورد اخلاق فردی وعمومی پیامبر(ص) می باشد که در ابتدا به بیان این مطلب می پردازیم که اخلاق ایشان از کجا سرچشمه می گیرد . در پاسخ باید گفت اخلاق پیامبر(ص) از فطرت آن حضرت سرچشمه می گیرد ودر تمامی جنبه ها به یک نسبت برخوردار است واین برابری صفتهای اخلاقی در شخصیت آن حضرت یک معجزه می باشد.
البته شخصیت پیامبر(ص) به گونه ای نبود که پس از بعثت دارنده چنین خصوصیاتی شده باشد بلکه از همان دوران کودکی ونوجوانی که هنوز سخنی از پیامبری نبود ایشان دارای مکارم اخلاقی شایسته و والایی بودند وپس از بعثت نیز عوامل زیادی در موفقیت وپیروزی وتأثیر برمردم ان دوران نقش داشت که ازجمله آن عوامل خلق وخوی کریمانه آن حضرت در ابعاد مختلف بود.
درباره اخلاق حضرت در زندگی فردی خویش چنین آمده که مخارج زندگی اش سبک ودارای طبع بزرگ وخوش معاشرت وخوش رو بود بدون اینکه بخندد همیشه تبسمی بر لب داشت وبدون اینکه چهره اش در هم کشیده باشد،اندوهگین به نظرمی رسید.بدون اینکه از خود ذلتی نشان دهد همواره متواضع بود وبدون اینکه اسراف بورزد سخی بود،دل نازک وبا همه مسلمانان مهربان بود.
دانشمندان نیز درباره اخلاق پیامبر(ص) خصوصیات زیادی را بیان کرده اند که از جمله اینکه آن حضرت توجه مردم را بسوی خود جلب می کرد.آنان را از خود نمی رنجاند بزرگ هر قومی را گرامی می داشت واورا بر قومش فرمانروا می کرد.مردم را از کارهای ناپسند برحذر می داشت وخود نیز از اخلاق ناپسند دوری می کرد ودر عین حال اخلاق نیک را از آنان دریغ نمی کرد.
از دارا بودن چنین کمالاتی است که هر که در ابتدا او را می دید هیبتش او را می گرفت،وهرکه با حضرتش آمیزش می نمود وشناخت پیدا می کرد به او علاقمند می گردید من که پیش از او وبعد او مانندش را ندیدم.رسول خدا(ص) می فرمود:به اخلاق نیک آراسته گردید،که خداوند مرا به اخلاق نیک برانگیخته است.
از نظر اوصاف اخلاقی آن حضرت از سوی ائمه نیز سخنانی آورده شده که از جمله این که امام حسن (ع) از دایی خود که از وصف کنندگان پیامبر بود خواست که از سخن گفتن حضرت رسول(ص) برایش بگوید. گفت آن حضرت آسایش نداشت . پیوسته خموش بود وجز به هنگام نیاز سخن نمی گفت لب به سخن می گشود وآن را به نحوی بلیغ به پایان می برد. سخنان کوتاه وجامع می گفت وکم وزیاد در جملات او نبود.
ایشان همواره نرمخو بود.خشن سنگدل ، سبکسر وستایشگر نبود از همه زودتر خشنود می گشت وبهترین وسود رساننده ترین مردم به آنان بود. برخورداری از صفات بارز دیگر همچون حیا، زهد ،وفاداری ،ساده زیستی ،خوف از خدا ،قاطعیت ،حمد وشکر خداوند،سبقت در عمل ،استقامت وپایمردی ،بخشایش وگذشت ،وفا به عهد ، تواضع ،صله رحم ،حیا وهزاران صفت والا و ارزشمند در وجود آن حضرت همگی نشانه جامع بودن صفات و انسانیت کامل است که در منتهای برخورداری از این درجات والا قرار گرفتن خود دلیل بر الگو وسرمشق قرار گرفتن آن حضرت در زندگی ما انسانهاست.
با مروری بر خصوصیات اخلاقی حضرت می توان دریافت که ایشان در مسائل دینی و سیاسی واجتماعی الگو و نمونه انسانیت واقعی نیستند بلکه در تمامی مراحل زندگی خصوصاً در زندگی شخصی و خانوادگی نیز به درجات عالی نائل آمده اند و گواه این مطلب نمونه هایی از حالات اخلاقی حضرت در مسائل آورده شده در فوق می باشد و زندگی ایشان را در ساده زیستی که از کمتر کسی می توان دید تا هزاران صفت والای دیگر مورد بررسی قرار می دهد واین حقیقت را آشکار می کند که خلق پیامبر در تمامی زمینه ها درجات کمال را طی کرده واز این روست که ایشان را دارنده خلق عظیم معرفی کرده اندوکامل کننده مکارم اخلاقی ایشان می باشند.
نه تنها در اوصاف اخلاقی الگو بودند بلکه در نحوه غذا خوردن ،آشامیدن ،لباس پوشیدن وخوابیدن نیز اخلاق ویژه ای داشتند در مورد اولی در نحوه غذاخوردن چنان متواضع در کنار سفره می نشست وسنگینی خود را بر روی ران چپ می انداخت وهنگام صرف غذا تکیه نمی داد و با نام و یاد خدا شروع می کرد. بین دو لقمه خدا را یاد می کرد وسپاس می گفت. وقتی غذا تناول می فرمود،نام خدا را می برد . این نکات همگی حاکی از توجه به ولی نعمت می باشد او هیچ گاه زیاده روی در تناول نداشت از غذای خودش تناول می کرد وغذای ایشان بسیار ساده بود.
از هر غذایی میل می کرد، وهرغذایی را که خداوند برای او حلال کرده بود با خانواده وپیشکاران می خورد وهرگز طعامی را نکوهش نکرد،اگر دوست می داشت می خورد واگر دوست نداشت رها می کرد، ولی بر دیگران حرام نمی نمود.
آشامیدنی را با سه نفس می آشامید و آب را می مکید و یکباره سر نمی کشید. دست راستش را به خوردن وآشامیدن وگرفتن اختصاص می داد وجز با دست راست چیزی نمی گرفت و دست چپش برای سایر اعضای بدنش بود.
از نظر لباس پوشیدن هر نوع لباسی که در دسترس داشت می پوشید از روپوش عبا ،پیراهن وجبه وامثال آن . واز لباس سبز خوشش می آمد وبیشتر لباسهایش سفیدبود ومی فرمود:زندگان خود را سفید بپوشانید ومردگان خود را درآن کفن کنید.آن حضرت چه در جنگ وچه در غیر جنگ لباس لایه دار می پوشید وقبایی از سندس داشت که چون به تن می کرد رنگ سبز آن بر سفیدی روی حضرتش غلبه داشت وروی هم رفته زیبا جلوه می نمود.
همیشه لباس را از طرف راست می پوشیدچون لباس نومی پوشید لباس کهنه را به فقیر می داد و می فرمود هیچ مسلمانی نیست که لباس کهنه خود را فقط برای رضای خدا به فقیری بپوشاند مگر آنکه در پناه خداوند خواهد بود تا زمانی که آن لباس بر تن فقیر است، خواه بخشنده لباس زنده باشد یا مرده.
در خوابیدن نیز ایشان روی حصیر می خوابید بدون آنکه زیرانداز دیگری زیر او باشد طاقباز بر پشت می خوابند. چون به بستر می رفتند این دعا را می خواندند :خداوندا ،به نام تو زنده می گردم وبه نام تو می میرم . وهنگام برخواستن می فرمود:سپاس وستایش خدای را که مرا پس از میراندن زنده کرد وهمه پس از مرگ به سوی او زنده ومحشور می شوند.
توجه به بهداشت ونظافت واهمیت دادن به این امر نیز از دوران کودکی در وجود آن حضرت تجلی داشت وعلاقه به پاکیزگی در لباس وبدن ومحیط زندگی در وجود ایشان در حد بی نظیری وجود داشت . به بهداشت سر و صورت و مو وبدن و لباس می پرداخت و نیز در مورد خانه و محیط اطرافش نیز اگر چه ساده بود پاکیزگی را رعایت می کرد و مردم را نیز در این امر راهنمایی و دستور به رعایت نظافت می کرد . موی خود را شانه می کرد و از روغن و رنگ و آب برای زیبایی و بهداشت مو استفاده می کرد و دستور می داد هفت چیز از اجزاء بدن انسان را دفن کننده مو،ناخن ،خون چیزی که ایام حیض از زن خارج می شود، بچه دان، دندان و خون بسته هنگام سقط جنین.
آن حضرت به مسواک زدن نیز توجه زیادی داشتند و علی (ع) در این مورد می فرمود : مسواک کردن موجب خشنودی خداوند وسنت پیامبر است و خوشبوکننده دهان است.
پیامبر(ص) هر شب سه بار مسواک می کرد، یک بار پیش از خواب، یک بار وقتی که از خواب برای نماز برمی خواست ، ویک بار پیش از آنکه برای نماز صبح از خانه خارج شود.
از لحاظ بهداشت بدن نیز هرگز از آن حضرت بوی نامطبوعی به مشام نرسید وهمیشه بوی خوشی از ایشان به مشام می رسید واز هرجا که عبور می کرد بوی خوش فضای آنجا را پر می کرد.همان طورکه آن حضرت خود را برای خانواده می آراست برای حضور در کنار اصحاب نیز چنین می کردند.
آن حضرت به استعمال عطر علاقه زیادی داشتند چنان که علی (ع)فرمود:رسول خدا هدیه عطروحلوا را رد نمی کرد.وامام صادق(ع) فرمود: رسول خدا(ص) مشکدانی داشت که بلافاصله پس از وضو با همان دست تر آن را می گرفت و خود را خوشبو میکرد.
طبرسی می گوید:رسول خدا(ص) روغن زدن به مورا دوست داشت و از ژولیدگی بدش می آمد و می فرمود:روغن زدن غم و پریشانی را برطرف می کند.ونیز می گوید:رسول خدا از انواع روغن ها استفاده می کرد و پیش از محاسن سر را روغن می زد و می فرمود: باید سر پیش از محاسن روغن زده شود.
ودر مورد عبادت آن حضرت چنین آمده اگر چه خصوصیات زمان و مکان را شرط صحت و یا فضیلت بعضی از اعمال عبادی قرار داده است ولی در عبادات به طور کلی وسعت نظر داشت وخداپرستی را محدود به محل خاص و یا مراسم وآداب معین و یا زیر نظر افراد مخصوص نکرده است.
کیفیت عبادت ایشان نیزچنین بود که چون پاسی از شب می گذشت از بستر بر می خواست وپس از گرفتن وضو وزدن مسواک وتلاوت آیاتی چنداز قرآن کریم،درگوشه ای به عبادت می پرداخت و اشک می ریخت ومی فرمود:آیا بنده شاکر خدا نباشم؟عایشه می گوید:پیامبر اکرم(ص) عبادت شبانه را رها نمی کرد و هرگاه بیمار یا سنگین می شد نشسته نماز می گذارد.
پس از بعثت که فرشته خدا آداب وضو و ارکان نماز را به شکلی که در شریعت وارد شده است به او تعلیم داد از آن پس با همین شرایط و ارکان وبا حضور قلب به نماز می ایستاد. قسمت مهمی از شبها را در نماز و دعا ومناجات بسر می برد و از طول قیام،پاهایش متورم می شد او عبادت را وظیفه عبودیت می دانست،با شوق و علاقه بدان قیام می نمود و به نظر سوداگران و بدست آوردن و یا ترس از مؤاخذه بدان نمی نگریست.
رسول خدا(ص) برای هر نماز واجب و مستحبی تجدید وضو می کرد . نماز رسول خدا(ص) از همه کاملتر ومختصرتر بود.
آن بزرگوار در عبادت دیگر نیز چنین بودند از جمله اینکه بسیار روزه می گرفت وبه دیگران می گفت به اندازه طاقت عبادت کنید بیش از ظرفیت خود بر خود تحمیل نکنید که اثر معکوس دارد . با رهبانیت و ترک اهل و عیال مخالف بود بعضی از اصحاب که چنین تصمیمی می گرفتند مورد انکار وملامت قرار گرفتند. در حال انفراد عبادت را طول می داد.
در مقام استغفار نیز رسول خدا(ص) چنان می گریست که بیهوش می گشت به آن حضرت عرض شد : مگرخداوند گناهان گذشته و آینده شما را نبخشودند؟فرمود : آیا بنده شکرگزار نباشم؟
آن حضرت از هیچ مجلسی گرچه کوتاه بر نمی خواست مگر اینکه بیست وپنج بار استغفار می کرد.
نحوه برخورد پیامبر(ص) با زنان و فرزندان نیز و اخلاق ایشان در زندگی نیز از جمله اموری است که باید باید مورد بررسی قرار گیرد تا دانسته شود که پیامبر(ص) الگوی واقعی انسانیت تنها در بیرون از خانواده نبوده اند .
پیش از ازدواج با خدیجه در آن دوران جوانی که همه وجودش را جوانی ونشاط گرفته بود به خاطر عفت طبع و علو همت هرگز تمایلات و هوسهای عهد شباب به دلش راه نمی یافت و هیچگاه دیده نشد که با زنان انس و الفت داشته باشد.ودر ازدواج با خدیجه تنها عامل ازدواج ایشان را باید تجانس اخلاقی دانست وتنها فضایل اخلاقی بودکه خدیجه را به ازدواج با محمد(ص) ترغیب کرد. پیش از ازدواج نیز حضرت شخصی را فرستاد تا او را ببیند و هرگاه زنی که به همسری بر می گزید باکره بود هفت روز و اگر بیوه بود سه روز نزد او می ماند و پیامبر(ص) در طول زندگی با خدیجه همیشه به ایشان احترام وارزش می دادند و پس از رحلت ایشان نیز احترام خاصی برای او قائل بودند پس از رحلت خدیجه پیامبر را به ازدواج دوباره ترغیب کردند و ایشان پس از مدتی راضی به ازدواج با عایشه و زنان بیوه دیگری شد که در تمامی آن ازدواج ها به مصلحت بودن از دواج فکر می کرد نه بر اساس هوا و هوس بودن وچنان بین زنان به عدالت رفتارمی کردکه هیچ گاه دیده نشد که از ایشان کسی گلایه ای داشته باشد وحتی در برابر کارهای ناشایست برخی زنان چشم پوشی می کرد و سعی داشت با اخلاق و برخورد مناسب کارهای بد آنها را اصلاح کند.
آن حضرت در بخورد با زنان و عدالت و ارزشی که به زنان می داد آن هم در دوران جاهلیت توانست تا حد زیادی آن توهمات جاهلیت را کنار بزند و ارزش واقعی زن را آشکار کند.
آن بزرگوار تنها در برخورد با زنان دارای اخلاق والایی نبودند بلکه در برخورد با فرزندان و فرزند زادگان نیز کمال احترام و مهربانی را داشتند و در کنار احترام و مهربانی به آنها به مردم عصر جاهلیت نیز آموختند که فرزندان مخصوصاً دختران را ارج نهند و آنها را شکنجه و آزار نرساند و این محبت را در کلامشان نسبت به فرزندان خود آشکار می کردند چنان که در مورد فاطمه زهرا(س) فرمودند: فاطمه پاره تن من است هرکس او را بیازارد مرا آزرده و هر که مرا بیازارد خدا را آزرده است.
آری چنین است وضعیت فردی و خانوادگی الگوی انسانیت واقعی که هر امری را با چنان شایستگی انجام می دهد که دیگر جایی برای سخن باقی نمی گذراد بهتر است که برخورد آن حضرت در مورد قشرهای مختلف مردم نیز پرداخته شود تا تاییدی بر کاملیت این انسان والا مقام باشد.
نحوه برخورد ایشان با مردم بخصوص یاران و صحابه اینگونه بود که از احوال آنها جویا می شدند و آنها را به الفت و برادری دعوت کرده و بزرگان وکریمان را احترام می کرد و نیکی ها را تحسین می نمود و بدی را تقبیح می نمود و بزرگترین کس را آن می دانست که برادران دینی اش را یاری کند . آن حضرت دوست دار نیازمندان و مسکینان و طبیب توان گران و با انصاف و راهنمای امت بود و به شهادت قرآن ایشان خلق عظیم داشت وهمین اخلاق ایشان بود که عامل نفوذ و موفقیت در بین مردم آن دوران شد و به اسلام گرویدن عده زیادی از آنها به این دلیل بود.
آن حضرت علاوه بر اینکه به دیدار مومنان می رفتند به رعایت حقوق دیگران و دفاع از مظلومان و احترام گذاشتن به دارنده مکارم اخلاقی و مزاح و خوش طبعی و احترام و محبت به یتیم و اسیر و رفق و مدارا با همه و طلب رحمت برای همگان و دفاع از مظلوم و بی سرپرست می نمود و برای همه انسانها ارزش و احترام قائل بودند و به افکار آنان توجه می کردند با حضور در جلسات مردمی با آرا و عقاید و مشکلات و درخواست های آنان آشنا می شد ودرباره مسائل مطرح شده اقدام می کردند در بسیاری از موارد نسبت به انسانهای نادان که نسبت به حضرت بی احترام یا در حق ایشان مرتکب خطا می شدند اغماض وچشم پوشی می کردند و از خداوند نسبت به این مردم طلب هدایت و آمرزش می نمودند و همین وجود مقدس حضرت بود که مانع از رسیدن عذاب الهی می شد وگناهان امت آمرزیده می شد.
در مواجه با مشکلات نیز آن حضرت معتقد بود که خود و خانواده اش باید سپر بلا باشد و در صف اول از امور ومشکلات دین و مردم باشند و بر خلاف رهبران دیگر که در موقع سختی ها خود وخانواده اش را زودتر از همه از معرکه مشکلات نجات می دهند.
پیامبر(ص) خود را در غم و رنج مسلمانان شریک می ساخت تا بدین ترتیب بر رنج و غم خود غلبه کند . او با دیدن گزسنگی و محرومیت آنها گرسنگی و محرومیت خویش را فراموش می کرد و تنها وغمگین می نشست و به در گاه خدا تضرع می کرد و به او توسل می جست تا سختی و عسرت را از مردم دور کند.
آن حضرت با همه درد و رنجی که در دل داشت،درحضور جمع ، خندان حاضر می شد تا شاید اندکی ازآلام آنان را بکاهد و پیوسته به آنها دلداری می داد و به پایداری و استقامت تشویقشان می کرد آن حضرت توشه و غذایی معنوی مسلمانان در مبارزه با فقر و گرسنگی بود.
آن بزرگوار الگوی مردم داری و معاشرت با مردم بود و به گونه ای با مردم رفتار می کرد که حتی یک نفر از برخورد ایشان آزده نمی گشت پیوسته در فکر نیاز مندان و تمامی قشرهای جامعه بود و نسبت به حال هیچ گروه جامعه بی تفاوت نبود و چنان به همگی اسیر و فقیر و بی سرپرست و یتیم و خانواده شهید و ییمار و ناتوان و در مانده و جویای علم و عبادت و جوان و کودک و پیر رسیدگی می کرد که چنین رهبری امت از هیچ کس دیده نشده است.
ایشان با توجه به اینکه مردم آن دوران جاهل و نسبت به بسیاری از امور آگاهی نداشتند هرگز از غفلت و نا آگاهی آنان به نفع خویش بهره برداری نمی کرد و با نشان دادن حقیقت آنها را از گمراهی نجات می دادند . ایشان در مساله حکومت بر مردم نیز هرگز بین فقیر و غنی فرقی قائل نبودند و همه در نزد آن حضرت یکسان بودند وخود درد آشنا و همراه دردمندان بودند و خود را همانند آنان بشر می دانستند که برای خویش تفاوت در جاه ومقام قائل نبودند و بین مردم چنان به عدالت برخورد می کردند که حتی به معترضین در حق خویش نیز اجازه حرف زدن و دفاع از خود و سخنانشان را می دادند و نسبت آن دسته از اموری که مربوط به خود ایشان می شد از حق خویش می گذشتند وچشم پوشی داشتند ولی نسبت به زیر پا نهاده شدن حدود الهی بسیار دقیق وسخت گیر بودند اخلاق والای آن حضرت تنها شامل انسانها نمی شد بلکه حتی ایشان نسبت به حیوانات نیز محبت می کردند و از بی رحمی و اذیت رساندن به حیوان نیز خودداری می کردند واین مسائل را از یک مسلمان بعید می دانستند ومردم را نیز به رعایت این امور هدایت می کردند.