طینت ما شعله ای از عطش کربلاست
طینت ما شعله ای از عطش کربلاست
محرم با عظمت ترین و عرشی ترین تجلی گاه صحنه عشق الهی در زمین فرشی است که تبلور اصلی اش درفوران ثارالله (خون خداست ). خدا طالب خون اوست و در حقیقت مثل این است که خون او بر زمین جاری شده است. قطعاً مراد از «ثارالله» معناي حقيقي نيست بلكه يك نوع تشبيه، كنايه و مجاز است چون مسلّم است كه خدا موجودي مادي نيست تا داراي جسم و خون باشد؛ پس اين تعبير، از باب تشبيه معقول به محسوس است و عاشق در معشوق تجلی کرده است وریختن خون عاشق مثل این است که خون معشوق ریخته شده است . در گفتار قبلی به لیلی و مجنون اشاره می کردیم که پدر لیلی همه عشاق لیلی را فرا خواند بعد از اجتماع آنها دستور داد که به اندازه عشق خویش نسبت به لیلی با بریدن دست خون جاری کنند در این میان افراد خون خود را جاری کردند وقتی که مجنون را نگاه کردند دیدند مجنون هیچ اقدامی نکرده است سئوال کردند که تو با این همه عشقی که به لیلی داشتی به بیابان ها زدی و دیوانه و مفتون شهره عام و خاص شدی و عشق ات نسبت به لیلی از همه بیشتر بود چگونه هیچ اقدامی نکردی ؟
گفت سوزن را به دست گرفتم به هر کجا که خواستم وارد کنم آنجا لیلی بود دیگر مجنونی در کار نیست همه وجودم ، هستی ام ، خونم ، لیلی است به جز لیلی نمی بینم .
به صحـرا بنگرم صحـرا تو بينم به دريــا بنگرم دريــا تو بينم
بهرجا بنگرم كوه و در و دشت نشان از قامت رعنا تو بينم
وقتی مجنون لیلی شده است خونش هم خون لیلی ، زبانش هم زبان لیلی ، قامتش هم قامت لیلی ، قدرت اش هم قدرت لیلی ، علم اش هم علم لیلی ، حکمت اش هم حکمت لیلی ، گوش اش هم گوش لیلی ، چشم او هم چشم لیلی ، نفس او هم نفس لیلی است ،
زخم گلوی حسین چشمه خون خداست
خون خدا را فقط ذات خدا خون بهاست
آن که ز خون گلو داده به قرآن حیات
کشتهٔ او را اگر کشته بخوانی خطاست
مصحف آیات نور پیکر صد چاک اوست
آینه حسن او آن سر از تن جداست
ما همه ذریّه ایم سلسله عشق را
طینت ما شعله ای از عطش کربلاست
شیعه ز باران اشک می کند ایجاد سیل
شیعه به دریای خون طالب خون خداست
شیعه حیات ابد از دم شمشیر یافت
شیعه به اوج عطش تشنهٔ جام بلاست
شور که شد با شعور، شور حسینی شود
گریهٔ با معرفت، معرفت کبریاست
بزم وصال حسین در دل دریای خون
سیر عروج حسین از سر نی تا خداست
زخم جوانان او خندهٔ فتح است و بس
خون علی اصغرش خون همه انبیاست
هر نی نیزار عشق فاش ندا می دهد
هر که حسینی بود، رگ رگ او نینواست
گریه “میثم” خورد آب ز خون حسین
فانی معراج خون، ساقی بزم بقاست
***
ای شده مجنون خدا السلام / شاهرگ خون خدا السلام
ای شده سرشار دلم از غمت / باز محرم شد و دل محرمت
هست نگاه نگران همه / سوی تو ای دسته گل فاطمه
***
اگر دل بسته اي بر عشق جانان، جاي خالي کن که اين ميخانه هرگز نيست جز مأواي بي دلها
بگذر از خويش اگر عاشق دلباخته اي که ميان تو و او ، جز تو کسي حايل نيست.
از یادداشت های روزانه حجت لااسلام والمسلمین بحرینی، در آستانه محرم، نوامبر ۲۰۱۲