معاونت فرهنگی مدرسه علمیه الزهراء شاهین دژ

ذخیره ای برای آخرت، خدمتی برای طلاب مدرسه ی علمیه الزهراء شاهین دژ
  • خانه 
  • خانه 
  • جزئیات صاحب وبلاگ 

عرفان و آزادی در آینه عاشورا

11 آذر 1391 توسط معاونت فرهنگی
آزادي و عاشورا


«آزادي» و «آزادگي» واژه هاي فارسي، به معناي وارستگي و رهايي ، مترادف با كلمه «حرّيّت» در عربي است . اين واژه كلمه اي كليدي ، و ريشه اي در حماسه عاشورا است . ترديد نيست كه آزادي يكي از اصول بنيادين در حماسه حسيني و قيام عاشورا است . اين دو مفهوم در فرهنگ مسلمانان، به ويژه در معارف شيعي، تا آنجا پيش رفته است كه مي توان گفت: دو كلمه «آزادي » و «عاشورا» پيوسته يادآور يكديگرند حتي گاه معناي يكي به حوزه ديگري وارد مي شود، درست مانند دو كلمه «عدالت » و «علي(ع)» كه هميشه تداعي گر يكديگرند، چنان كه اگر علي(ع) نبود، عدالت معناي صحيح خود را در حوزه عمل و ميدان اقدام باز نمي يافت.
اگرچه از امام حسين (ع) در كتاب هاي تاريخي و متون روايي، بيشتر با كُنيت ِ پرآوازه «ابوعبدالله» نام برده شده است، اما در متون ادبي و قصايد حماسي و نيز در لسان شاعران ِ شيعي و بيشتر با كُنيت ِ «ابوالاحرار» و «سرور آزادگان » شناخته شده است. سخن مستند و معروفي كه امام حسين(ع) در واپسين لحظات عمرش مي گفت، «منشور آزادي » و «حديث حرّيّت » خوانده شده است .(۹)

«آزادي» در سخن حسين (ع) و يارانش
پيش از همه شهيد پيشتاز عاشورا، مسلم بن عقيل است كه با صراحت و با تأكيد از «آزادي» سخن مي گويد. مسلم در ضمنِ رجزي كه روز شهادتش در كوفه خواند، چنين گفت :
اُقْسِم ُ لا أُقْتَل ُ اِلاّ حُرّاً
وَ اِن ْ رَأَيْت ُ الْمَوْت َ شَيْئاً مُرّاً(۱۰)
ـ سوگند مي خورم كه جز در حال حرّيّت و براي آزادي نميرم
ـ اگرچه مرگ را تلخ ببينم .
همين رجز را پسر مسلم بن عقيل (عبدالله بن مسلم بن عقيل ) روز عاشورا در كربلا تكرار مي كرد. پسر نيز با رجز پدر به پيشواز مرگ مي شتافت و مي گفت :
أَقْسَمت ُ لا أُقْتَل ُ اِلاّحُرّاً
وَ قدَ وَجَدْت ُ الْمَوْت َ شَيْئاً مُرّا
أُكْرِه ُ أَن ْ أُدْعي َ جَباناً فَرّاً
ان َّ الْجَبَان َ مَن ْ عَصَي وَ فَرّا(۱۱)
ـ سوگند خورده ام كه جز براي آزادي كشته نشوم
ـ اگرچه مرگ را تلخ يافته ام دوست ندارم ترسويي خوانده شوم كه گريخته باشد
ـ ترسو كسي است كه خدا را نافرماني كند و بگريزد.
امام حسين (ع) وقتي ديد حُرّ بن يزيد رياحي از قيد قبيله و قوم رهيده و قدم به ساحت مقدّس آزادي گذاشته و مي خواهد با مرگ ِ انتخابي خود جاودانه گردد به او گفت : «أنت الحرّ كما سمّتك به أمّك . و أنت الحرّ في الدنيا و أنت الحرّ في الا خره؛(۱۲) تو آزادمردي، چنان كه مادرت تو را با همين نام ناميد».
ـ تو نه تنها در اين دنيا كه در سراي ديگر نيز آزادمردي .
بنا به بعضي روايت ها، امام سجاد(ع) سوگ سروده اي در رثاي حُرّ بن يزيد سرود كه چنين نقل مي شود:
فَنِعْم َ الْحُرّ حُرّ بني رياح ٍ
صَبُور عند مُشْتَبَك ِ الرِّماح ِ
و نعم الحرّ اذ واسي َ حُسَيْناً
و جادَ بِنَفْسِه ِ عِنْدَ الصّباح ِ
لَقَدْ فازوا الّذي نَصَرُوا حُسيناً
و فازوا بِالْهِدايَه ِ وَ الصّلاح ِ(۱۳)
ـ چه نيك آزادمردي است آزادمرد قبيله بني رياح ! آن گاه كه نيزه ها از هر سو به او مي رسيدند، صبور و مقاوم بود.
ـ و چه خوش عاقبت بود اين آزادمرد آن گاه كه در كنار حسين ايستاد، جانش را فداي او كرد و پيش از همه در پگاهان از بند تن رهيد.
ـ به راستي آنان كه حسين را ياري كردند، رستگار شدند و به هدايت و اصلاح دست يافتند.
در ضمن اشعاري كه منسوب به امام حسين (ع) است شعر زير نيز ديده مي شود:
وَ قَعْنا في الخَطايا و البلايا
و في زَمَن ِ انتقاض ٍ وَ اشْتِباه ٍ
فَصارَ الحُرُّ لِلْمَمْلُوك ِ عَبْداً
فَمَا لِلْحُرِّ مِن ْ قَدْرٍ وَ جاه(۱۴)
هنگامي كه ابن اشعث، يكي از فرماندهان سپاه يزيد، به زعم خود سرور آزادگان را به تسليم و بيعت با يزيد دعوت مي كرد، امام (ع) در پاسخ مي گفت : لا والله لا اعطيهم بيدي اعطاء الذليل و لا افرّ فرار العبيد؛(۱۵)
ـ نه ، به خدا سوگند نه به سان ذليلان، خود را به دست خويش به آنان خواهم سپرد و نه چون گريز بردگان خواهم گريخت .
هنگامي كه هنگامه بزرگ در تاريخ اسلام رخ داد و امام آزادگان از اسب به زمين افتاد، با شگفتي و تأسف ديد كه بيچارگان كوفي خود را چنان باخته و اسير اميال اميران ستمگر ساخته اند كه حتي پيش پا افتاده ترين اصول انساني را نيز فراموش كرده اند، تا آنجا كه به سوي زنان و كودكان يورش مي برند؛ در اين حال، امام(ع) با صداي رسا فرياد زد: «وَ يْحَكُم يا شيعَه َ آل ِ أبي سُفيان ! ان لم يكن لكم دين و كنتم لا تخافون المعاد فكونوا أحراراً في دنياكم هذه؛(۱۶) واي بر شما، اي پس ْروان ِ تبارِ بوسفيان ، گيرم كه شما را ديني نباشد و از روز بازگشت نمي ترسيد، دست كم در اين دنياي خود آزاد باشيد».

امامت و آزادي
امام حسين (ع) در مراحل مختلف و مواقع مناسب با ياران و همراهان خود از اهداف و پيامدهاي قيامش سخن مي گفت تا همسفران و پيروانش با آگاهي و آزادي همگام و با او همراه باشند. گروهي كه مي خواستند خبر شهادت مسلم بن عقيل را به امام حسين(ع) بدهند به او گفتند: خبري داريم كه اگر بخواهيد آشكارا مي گوييم وگرنه پنهاني گزارش مي كنيم» . امام حسين(ع) به اصحاب و همراهانش نگاهي كرد و فرمود : «من چيزي را از ايشان پوشيده نمي دارم و ميان ما و آنان پرده و سرّي نيست ».(۱۷)

پس از آن كه همه همراهان از شهادت مسلم بن عقيل باخبر شدند، امام حسين(ع) به آنها گفت : «مي بينيد كه چه بر سر ما آمده است؟ من چنان پيش بيني مي كنم كه كوفيان ما را تنها خواهند گذاشت و اينك هر كه مي خواهد تا دير نشده برگردد.»(۱۸)

يك بار ديگر وقتي كه خبر شهادت «عبدالله بن يقطر» به حضرتش رسيد، امام (ع) در ميان ياران و همراهانش به پا خاست و نامه اي را كه خود نوشته بود براي آنان خواند و به اين ترتيب و به صورت رسمي و مؤكد از آنان خواست كه اگر مي خواهند، مي توانند بدون هيچ بازدارنده اي برگردند كه او عهد خويش از آنان برداشته و آنها را كاملاً آزاد گذشته است .(۱۹)

امام آزادگان حسين(ع) شب عاشورا نيز خطبه اي خواند و از همگان خواست كه از تاريكي شب بهره گيرند؛ در صحرا پراكنده شوند و از كربلا دور گردند تا جان به سلامت برند و فرمود كه اين گروه مرا مي خواهند و چون به من دست يابند ازجست وجوي شما دست بردارند.(۲۰)

امام حسين(ع) تا آنجا به آزادي و آزادگي يارانش اهتمام داشت كه حتي نمي خواست كسي از آنها در قيد قرضي يا گرفتار وامي ـ گرچه اندك ـ باشد. ابن سعد در «الطبقات الكبير» در اين باره روايتي نقل مي كند: «يكي از ياران امام حسين(ع) نزد او آمد و گفت : در ذمّه من قرضي است . امام(ع) تا اين سخن شنيد به همگان گفت : «لا يقاتل معي من عليه دَين ؛ هركه را قرضي است همراه من نجنگند».(۲۱) و با همين سخن نه تنها از او، بلكه از همه همراهانش خواست تا در همراهي او از هر جهت آزاد باشند و با اختيار كامل گام بردارند.

پسر يكي از انصار به نام «محمد بن بشير خضرمي» در مرز ري اسير شد. امام(ع) با شنيدن اين خبر يك بار ديگر بيعت خويش برداشت و از او خواست برود و براي آزادي پسرش كاري بكند و به او گفت : «رحمك الله أنت في حل ّ من بيعتي ، فاعمل في فكاك ابنك؛(۲۲) خداوند تو را بيامرزاد. بيعت خود از تو برداشتم. برو و براي آزادي پسرت بكوش».

صفحات: 1· 2· 3

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: سوگواره روایت عشق(ماه محرم و صفر) لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

معاونت فرهنگی مدرسه علمیه الزهراء شاهین دژ

با سلام با توکل به خداوند یگانه و توسل به پاره ی تن رسول الله « حضرت زهرا سلام الله علیها » شفیعه ی روز جزا کار خود را در وبلاگ شروع نمودیم باشد که در پناه ایزد منان موفق باشیم. پس ورود شما عزیزان را به وبلاگ مدرسه علمیه الزهراء شهرستان شاهین دژ خوش آمد میگوییم.
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • معاونت پژوهش
    • اخبار پژوهشی
    • فرآورده های پژوهشی
    • همایش ها و فراخوان های مقالات
    • معرفی سایت
    • سوالات پژوهشی
  • پيامك هاي مناسبتي
  • مناسبت های قمری
    • ماه مبارک رمضان
    • ماه شوال
    • شهادت امام صادق علیه السلام
  • معارف اسلامي
    • بزرگان ـ علما ـ فقها
    • صحيفه سجاديه
    • قرآن
    • نهج البلاغه
  • بخش اساتيد
  • دلنوشته هاي طلاب
  • دانستنی ها
  • مطالب آزاد
    • عمومی، مسائل روز
    • حجاب
  • فرهنگی
    • تربیت فرزند
    • خانواده
    • بهداشت و درمان
    • روایت عشق
    • وصیت نامه شهداء
    • خاطرات شهداء
  • هفته دولت
  • مناسبات ماه شمسي
  • پیامبر و اهل بیت علیهم السلام
    • لطایف و شنیدنی
    • امام زمان، انتظار
  • سوگواره روایت عشق(ماه محرم و صفر)
  • انقلاب اسلامی ایران
  • فاطمیه
  • دانلود نرم افزارها
  • احادیث طلاب
  • ماه شعبان
  • اخبار فرهنگی
  • ماه رجب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

آمار بازديد از وبلاگ

وصیت نامه شهداء

احادیث موضوعی

ختم صلوات

ابزار و قالب وبلاگبیست تولزکد صلوات شمار برای وبلاگ
Online User
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

فلش نوحه


دريافت کد :: صداياب
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس