معاونت فرهنگی مدرسه علمیه الزهراء شاهین دژ

ذخیره ای برای آخرت، خدمتی برای طلاب مدرسه ی علمیه الزهراء شاهین دژ
  • خانه 
  • خانه 
  • جزئیات صاحب وبلاگ 

سخن بزرگان در مورد روز دانشجو

16 آذر 1393 توسط معاونت فرهنگی

روز دانشجو، روز در هم آمیختن تقوا با علم و دانش اندوزی،
بر شما دانشجوی با ایمان مسلمان گرامی باد

http://oshelam.persiangig.com/image/joda saze 2/865jbx0.gif

امام خمینی رحمت الله علیه جوانان دانشجو را امید ملت معرفی می‏کند و میفرماید: “شما جوانان دانشجو و جوانان عزیز، امید این ملت هستید که باید راهی را که فراروی شما گذاشته شده است، به آخر برسانید و این نهضتی را که در راه او آن همه جان‏فشانی شده است، ادامه بدهید و این صراط مستقیمی را که انبیا جلو راه بشر گذاشتند و نبی اکرم، آخرین انبیا و اشرف همه، آن راه را جلو مردم گذاشتند و مردم را دعوت به این صراط مستقیم کردند و هدایت کردند، به راه انسانیت و خروج از همه انحای کفر و الحاد و خروج از همه ظلمات به نور مطلق، باید شما جوان‏ها همان راه را ادامه دهید تا اینکه پیرو رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و در مکتب حضرت صادق علیه‏السلام ، پیروانی شایسته باشید.”

شهید مطهری درباره استقلال فکری و علمی کشور می‏فرماید: “اسلام، جامعه‏ ای میخواهد عزیز و مستقل و متکی به خود. اسلام نمی‏ پسندد که یک ملت مسلمان، زیر دست و توسری‏خور یک ملت غیرمسلمان بوده باشد. اسلام نمیپسندد جامعه اسلامی استقلال اقتصادی یا اجتماعی نداشته باشد. اسلام نمی پسندد که مسلمانان همین که بیماری سختی پیدا کردند، خودشان طبیب و وسایل کافی نداشته باشند.”

آیت الله بهجت:“…دانشجو و آدم مسلمان به هر جا كه برسد و به هر مقامي هم نايل شود بايد مطالعه اسلامي و ديني داشته باشد. بايد از محرمات پرهيز نمايد.”


 2 نظر

تقویم ذی الحجه

21 مهر 1393 توسط معاونت فرهنگی

تقویم روزهای باقی مانده از ماه ذی الحجه

نوزدهم: وفات عالم جلیل القدر میرزا مهدی اصفهانی 1365ق.

بیستم: خروج ابراهیم بن مالک اشتر برای جنگ با ابن زیاد هنگامی که کوفه را جناب مختار رحمة الله از قتله سیدالشهداء پاک کرد در این روز ابراهیم بن مالک اشتر با 12000 یا به روایت ابن نما با کمتر از 20000نفر برای جنگ با ابن زیاد از کوفه خارج شد و مختار به مشایعت او رفت.*

منبع: مسارالشیعه: ص21-22. فیض العلام: ص25.

بیست ویکم: وفات عالم جلیل القدر آخوند خراسانی 1329 ق.

بیست و دوم: وفات عالم بزرگ حاج شیخ مجتبی قزوینی 1368.
وفات عالم بزرگ حاج شیخ عباس قمی 1359 ق.
شهادت میثم تمار در سال 60 هجری میثم تمار به دلیل وفاداری به امام حسین علیه السلام به دست ابن زیاد به دار آویخته شد و به شهادت رسید.* تاریخ شهادت میثم 19 ذی الحجه و روز عاشورا نیز نقل شده است.*

منبع: اعلام الوری: ج1 ص343. قلائد النحور: ج ذی الحجه ص 416. مستدرک سفینة البحار: ج5 ص214.

صفحات: 1· 2

 1 نظر

چراغ هدایت

10 اردیبهشت 1393 توسط معاونت فرهنگی

چراغ هدایت

به یاد دارم اولین روزهایی که در مدرسه مرا گریه کنان از مادرم جدا کردی، آن روزها نمی دانستم طعم شیرین مدرسه را، دلتنگِ خانه و بازی بودم، ستم را گرفته مرا با مهربانی بردی کلاسم را نشانم دادی، مرا با دنیای جدید آشنا کردی؛ به من علم آموختی، آموختی آنچه را که نمیدانستم.

چه شیرین بود بابا آب داد. چه لذتی داشت بابا نان داد. صدایت طنین انداز ذهنم شد. گفته هایت چراغ هدایتم شد تا به گمراهی و نادانی نروم، هرچه بگویم از خوبی هایت کم گفته ام. که تو دنیایی از خوبی هستی.

معلمم شمع فروزان شب های تارم، هنوز گرمای دستان گرمت را احساس می کنم. هر آنچه آموخته ام از تو دارم…

تقدیم به معلم خوبم

روزت مبارک

 

به قلم سمیرا رحمتی /طلبه پایه سوم

 1 نظر

ماجرای ترور رهبر انقلاب از زبان وزیر بهداری جنگ

04 تیر 1392 توسط معاونت فرهنگی

 ماجرای ترور رهبر انقلاب از زبان وزیر بهداری جنگماجرای ترور رهبر انقلاب از زبان وزیر بهداری جنگ

هادی منافی،‌ وزیر بهداری دولت شهید رجایی می‌گوید: روزی که وزیر شدم،‌جنگ شروع شد، هر روز بحران و درگیری داشتیم و روزهای سختی را سپری کردیم. با او درباره یکی از این روزهای سخت یعنی ۶تیر ۱۳۶۰که حادثه ترور مقام معظم رهبری رخ داد به گفت‌و‌گو نشستیم:

- در زمان حادثه ترور مقام معظم رهبری در ۶ تیر ۱۳۶۰ شما وزیر بهداری بودند، از آن ماجرا چه به خاطر دارید؟
منافی: قبل از شروع مصاحبه این را بگویم که به خاطر کهولت سن و بیماری که دارم برخی اسامی و اتفاقات را فراموش کرده‌ام و ممکن است نتوانم همه موارد را به خاطر بیاورم به همین علت پیشاپیش عذرخواهی می‌کنم اما تا آنجایی که به خاطر داشته باشم می‌گویم.
در آن زمان من وزیر بهداری بودم.در زمان ریاست جمهوری مرحوم شهید رجایی بود که من اطلاع دادند مقام معظم رهبری امروز و آقای خامنه‌ای آن روز که نماینده فعال مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و نماینده حضرت امام در شورای عالی دفاع بودند، ترور شده‌اند.
ما رفتیم در یکی از بیمارستانهای جنوب تهران پایین‌تر از راه آهن و دیدیم که ایشان بعد از انفجاری که در مسجد اباذر هنگام سخنرانی ایشان به دست منافقین صورت گرفته است دچار زخمهای وسیع و عمیقی در ناحیه صورت و دست شده‌اند و خونریزی زیادی دارند.
افراد و پزشکان دیگری مانند دکتر شیبانی و دکتر ایرج فاضل هم آمدند و همه تلاش کردند که هر طوری هست، ایشان را نجات دهند. بعد تصمیم گرفتیم که ایشان را با هلی کوپتر به بیمارستان قلب که امروز به نام بیمارستان قلب شهید رجایی است منتقل کنیم.

- چطور ایشان را منتقل کردید؟

منافی: ایشان به هوش نبودند. مردم هم از این حادثه با خبر شده بودند و نگران بودند، اطراف بیمارستان را جمعیت زیادی از مردم پر کرده بود و جا به جا کردن ایشان را مشکل کرده بود. ما اول یک هلی کوپتر را آوردیم. جمعیت به تصور اینکه آقا در این هلی کوپتر است بعد از پرواز هلی کوپتر، رفتند و جمعیت کم شد. بعد هلی کوپتر دوم را آوردیم و با آن آقا را به بیمارستان قلب شهید رجایی منتقل کردیم. خود من هم با ایشان در هلی کوپتر بودم.
در آنجا بستری شدند و اطبا و جراحان برجسته آن روز آمدند و خیلی خوب رسیدگی کردند. یادم می آید ۶۰ کیسه خون به ایشان تزریق کردیم تا نجات پیدا کردند. البته لطف خدا بود. چون واقعاً نجات فردی که فشار خون ندارد، نبض ندارد و در حالت وخیم است در آن شرایط معجزه بود. چندین ساعت ایشان زیر عمل بودند. اتفاقاً همان روز که آقا عمل کردند، به من خبر دادند که انفجاری هم در حزب جمهوری (۷ تیر) اتفاق افتاده است. خیلی‌ها را برای جلسه حزب جمهوری دعوت کرده بودند، ۲ یا ۳ بار هم به من زنگ زده بودند که حتماً بیایید جلسه مهمی است.
یادم می‌آید که روز ۷ تیر که وضعیت آقا مقداری تثبیت پیدا کرده بود، بعد از اینکه من از بیمارستان قلب خارج شده بودم، شهید رجایی به من زنگ زد و گفت کجایی؟ گفتم از بیماستان از پیش آقای خامنه‌ای می‌آیم. می‌خواهم بروم حزب جمهوری. آنجا بود که شهید رجایی به من خبر داد که در حزب جمهوری اتفاقی افتاده و به من گفت که بروم و به او هم خبر دهم که چه اتفاقاتی افتاده است.
من رفتم طرف حزب جمهوری و دیدم که همه چیز به هم ریخته است، ساختمان فرو ریخته، عده‌ای را برده‌اند ولی اکثراً به صورت جنازه روی زمین مانده‌اند و تقریباً کسی سالم نمانده است. بیش از ۷۰ نفر آنجا شهید شدند.
گفتند برخی را برده‌اند بیمارستان شفایحیاییان، من هم رفتم آنجا، گفتم آیت الله بهشتی کجاست. اول هیچی نمی‌گفتند، به من هم نگفتند که کجاست، از چند بیمارستان دیگر هم پرس وجو کردیم فهمیدم که همین جا توی همین بیمارستان است.اینکه چرا قایم می‌کردند، نفهمیدیم.


- شما وزیر بهداری بودید.

منافی: بله، من وزیر بهداری بودم اما حتی به من هم می‌گفتند، حالا چرا ؟نمی‌دانم. به هر حال رفتیم آنجا و توی سردخانه جسد شهید بهشتی را دیدیم. از سینه به پایین از بین رفته بود اما سر سالم بود. ۳ تا دیگه از وزرا هم بودند که اسمشان را به خاطر ندارم.
من از آنجا به شهید رجایی زنگ زدم و جریان را توضیح دادم. شهید رجایی گفت من باید ببینم. گفتم سریع بیایید چون اجساد را می‌خواهند به پزشکی قانونی ببرند و شهید رجایی سریع با ماشین خودش آمد و با هم رفتیم بالای سر جنازه‌های حادثه ۷ تیر.شهید رجایی خیلی آدم خود داری بود اما بعد از دیدن اجساد نتوانست روی پایش بایستد، صندلی آوردیم تا بتواند بنشیند.
از آنجا با هم رفتیم دفتر ریاست جمهوری و بعد به اتفاق هم رفتیم مجلس، دفتر آقای هاشمی که آن زمان رئیس مجلس بود و تا صبح فردای آن روز در مجلس جلسه داشتیم و مسائل و حوادث آن روزها یعنی ترور آیت الله خامنه‌ای و انفجار حزب جمهوری را بررسی کردیم.
در حادثه انفجار حزب جمهوری، انقلاب اسلامی خیلی آسیب دید و خیلی افراد عالم، دانا،خبره و متدین که می‌شد روی آنها حساب کرد در این حادثه شهید شدند. حادثه فجیعی بود. امام افراد فهمیده و قدرتمندی را از دست دادند. چون امام(ره) از اول دلش نمی‌خواست روحانیت وارد حکومت شود، می‌خواست که روحانیون بر اداره امور کشور نظارت داشته باشند تا قوانین اسلامی اجرا شود. نه اینکه خودشان بیایند حکومت کنند.
اما بعد از این انفجار و حوادث که به از بین رفتن افراد قابل اعتماد منجر شد، بالاخره حضرت امام(ره) تصمیم گرفتند که روحانیت هم در حکومت باشند و گر نه خود روحانیت علاقه‌ای به حکومت کردن نداشت. مسیر حوادث باعث شد حضرت امام(ره) این تصمیم را بگیرند در حالی که اوایل انقلاب کار دست غیر روحانی‌ها مثل بازرگان و بنی صدر بود که متأسفانه خیلی ضربه زدند.

- ولی مقام معظم رهبری نجات پیدا کردند.

منافی: بله، آقا روز ۶ تیر ۱۳۶۰ در حالی که در مسجد اباذر سخنرانی می‌کردند، بمبی منفجر شد و به شدت به سینه و دست راست ایشان آسیب زد. خون زیادی هم از ایشان رفت اما لطف و خواست خدا بود که ایشان زنده بمانند. اتفاق عجیبی بود. از معجزات بود. معلوم است که خداوند وظیفه مهمی را برای ایشان مقدر کرده بود تا این انقلاب را نگه دارند.

- درمان ایشان چقدر طول کشید؟

منافی: همان طور که گفتم، آقا را با هلی کوپتر به بیمارستان قلب شهید رجایی منتقل کردیم، در بیمارستان نزدیک ۶۰ کیسه خون به ایشان تزریق شد تا توانستند نجات پیدا کنند. چندین عمل هم روی سینه و دست ایشان انجام شد. پروفسور سمیعی که جراح معروف بین‌المللی مغز و اعصاب است. تصادفاً در آن روزها در ایران بود. او هم آمد و کمک کرد.
جراحان و متخصصان برجسته عروق آمدند. دکتر لواسانی متخصص ریه هم آمد و نهایتاً قسمت و تقدیر الهی این بود که ایشان زنده بمانند.

- چه مدت بستری بودند؟

منافی: توی بیمارستان حدود ۲ ماه بستری بودند، بعد هم ایشان را به جای امنی در شمیران منتقل کردیم.

- شما مسئول تیم درمان ایشان بودید؟

منافی:‌بله،‌از همان زمان که این اتفاف افتاد من مسئول تیم درمان ایشان بودم و بعد از دوره وزارت هم این مسئولیت را تا چند سال پیش داشتم. البته الان خودم گرفتار بیماری شدم و نمی‌توانم. دوستان دیگری در خدمت ایشان هستند.

- بعد از چه مدت بهبودی حاصل شد.

منافی: ایشان تحت درمان بودند تا زمان انتخابات ریاست جمهوری بعدی که امام اجازه دادند، روحانیون وارد عرصه شوند و به حضرت آقا تکلیف کردند که ایشان هم در انتخابات شرکت کنند. در آن زمان دیگر ایشان بهبود کامل پیدا کرده بودند. به جز دستشان که آسیب جدی دیده بود.

- زمانی که آقا در بیمارستان به هوش آمدند را به خاطر دارید؟

منافی: بله،زمانی که آقا در بیمارستان به هوش آمدند. اول پرسیدند که از همراهانشان در مسجد کسی آسیب ندیده است. گفتیم نه، کسی طوری نشده است. بعد از وضع خودشان پرسیدند. گفتیم راستش این است که ممکن است دست راست شما دیگر کار نکند،‌گفتند، دست لازم نیست، زبانم کار کند کافی است.
خیلی با حالت اطمینان،‌حوصله و شجاع و مقتدرانه برخورد کردند و از همان روز بعد شروع کردند به تمرین نوشتن با دست چپ و خیلی زود با دست چپ درست مثل دست راست می‌نوشتند. به هر حال خواست خدا بود که ایشان بمانند و با هوشمندی و دریایتی که دارند. انقلاب را نگه دارند.

- واکنش حضرت امام(ره) به این اتفاق چه بود.

منافی: امام(ره) خیلی پیگیر حال آقا بودند، البته ما هم این مسئله را بهانه می‌کردیم و مرتب خدمت حضرت امام می‌رسیدیم تا ایشان را زیارت کنیم و گزارش دهیم. من همیشه خدمت امام می‌رسیدم ما در این ایام خیلی بیشتر شد. امام مرتب پیگیر حال آقا بودند و ما روزی یک یا بعضی روزها دوبار خدمت ایشان می‌رسیدیم. تا اینکه آقا بهبود پیدا کردند و امام به ایشان تکلیف کردند که مسئولیت اجرایی بپذیرند. ایشان هم همواره در مقابل دستورات حضرت امام خاضع بودند و این طوری بود که توانستند انقلاب را تا امروز مقتدرانه نگه دارند. امیدوارم که با زعامت ایشان انقلاب اسلامی ما به اوج شکوفایی خودش برسد.

منبع: فارس

 1 نظر

آیات و روایات متناسب روز قوه قضائیه

04 تیر 1392 توسط معاونت فرهنگی

آیات و روایات متناسب : روز قوه قضاييه


قرآن کریم:فَاحْكُم بَينَهُم بِالِقسطِ إنَّ اللَّهَ يُحِبُّ المُقسِطينَ ميان آنها عادلانه داوري كن كه خداوند دادگران را دوست مي‏دارد. مائده، آيه ۴۲

پيامبرصلي الله عليه وآله:إنَّ اللَّهَ مَعَ القاضِي مالَمْ يَحِف عَمداً

خداوند با قاضي است تا آن‏گاه كه ، به عمد ، ستم نكند. ميزان الحكمه، ح ۱۶۸۶۳

امام علي ‏عليه السلام :مَنِ ابتَلي بِالقَضاءِ فَليُواسِ بَينَهُم فِي الإشارَةِ و فِي النَّظَرِ و فِي المَجلِسِ

آن كه بر مسند قضاوت مي‏نشيند، بايد ميان مردم در اشاره و نگاه و نشستن برابري را مراعات كند. الكافي، ج ۷، ص ۴۱۳

امام علي‏عليه السلام :أفضَلُ الخَلقِ أقضاهُم بِالحَقِّ

برترين مردم ، داورترينِ آنها به حق است. غررالحكم و دررالكلم ، ح ۳۳۲۳

امام علي‏ عليه السلام :لا يُقيمُ أمرَ اللَّهِ سُبحانَهُ إلّا مَن لايُصانِعُ و لايُضارِعُ و لايَتَّبِعُ المَطامِعَ

فرمان خداي سبحان را بر پا ندارد جز آن كس كه [در حق] مدارا نكند و خود را خوار نسازد و در پي طمع نرود. نهج البلاغه ، حكمت ۱۱۰

امام علي‏ عليه السلام به مالك اشتر فرمودند: ثُمَّ اخْتَر لِلحُكمِ بَينَ النّاسِ أفضَلَ رَعِيَّتِكَ في نَفسِكَ

براي داوري ميان مردم ، برترين فرد را از نظر خودت برگزين. نهج البلاغه ، نامه ۵۳

امام صادق‏ عليه السلام :القُضاةُ أربَعَةٌ : ثَلاثَةٌ فِي النّارِ و واحِدٌ فِي الجَنَّةِ: رَجُلٌ قَضي بِجَورٍ و هُوَ يَعَلَمُ فَهُوَ فِي النّارِ، و رَجُلٌ قَضي بِجَورٍ و هُوَ لايَعلَمُ فَهُوَ فِي النّارِ، و رَجُلٌ قَضي بِالحَقِّ و هُوَ لايَعلَمُ فَهُو فِي النّارِ و رَ جُلٌ قضي بِالحَقِّ و هُوَ يَعلَمُ فَهُوَ فِي الجَنَّةِ

قاضيان چهار گروهند : سه گروه دوزخي‏اند و يك گروه بهشتي: مردي كه، دانسته، حكم ناحق مي‏دهد، دوزخي است. مردي كه ندانسته حكم ناحق دهد نيز دوزخي است مردي كه ندانسته حكم حق دهد نيز دوزخي است، و مردي كه دانسته حكم به حق دهد، بهشتي است. الكافي ، ج ۷ ، ص ۴۰۷ 

 نظر دهید »

آیا میدانید هفتم تیر چه روزی بود؟...

04 تیر 1392 توسط معاونت فرهنگی

آیا میدانید هفتم تیر چه روزی بود؟… 

هفتم تیر سند مظلومیت انقلاب اسلامی ایران و مردم شهید پرور ایران است.

هفتم تیر نشان دادن شخصیت دکتر بهشتی است که مظلوم زندگی کرد و مظلومانه به شهادت رسید.

با شهید شدن دکتر بهشتی تازه شخصیت بلند مرتبه اش نمایان شد؛ و چهره اش برای مردم ساده و نزدیک بین آشکار شد.

و متوجه شدند او کِه بود و چه شد و او را تازه به دست آوردند و هنوز هم تازه است.

براستی شهادت مظلومانه دکتر بهشتی و هفتاد و دو تن از شهدای حزب جمهوری به انقلاب اسلامی جان تازه ای داد.

روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد…

 نظر دهید »

نشستن در این جلسه حرام است!

04 تیر 1392 توسط معاونت فرهنگی

نشستن در این جلسه حرام است!+عکس نشستن در این جلسه حرام است!

آنچه در پی می‌آید خاطراتی است از همراهی رهبر انقلاب و شهید بهشتی از زبان آیت‌الله محمدعلی موحدی كرمانی عضو شورای مركزی جامعه روحانيت و شورای مركزی حزب جمهوری اسلامی، كه پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب، آن را در آستانه سالروز شهادت شهید بهشتی منتشر می‌كند.

ماجرای تشكیل حزب جمهوری: ما معمولاً تابستان‌ها به مشهد می‌رفتیم. تابستان سال ۱۳۵۵ بود یا ۱۳۵۶. در مشهد به مرحوم ربّانی املشی برخوردم كه از دوستان قدیمی و صمیمی‌ام بود. پرسید: «كی آمدید؟» جواب دادم: «همین تازگی‌ها آمده‌ام.» گفت: «پس به دیدنت می‌آییم.» گفتم تشریف بیاورید. نشانی منزل را گرفت و گفت: «با آقای خامنه‌ای می‌آییم.» آن موقع آیت‌الله خامنه‌ای در مشهد بودند. با هم قرار گذاشتیم. پیش از ظهر بود كه آقایان تشریف آوردند. یك ساعتی با هم نشستیم. در بین صحبت‌ها این مسئله مطرح شد كه چه خوب است تشكلی به‌وجود آوریم. این فكر در جمع‌مان مورد پسند واقع شد. جمع اصل قضیه را پذیرفت.

تشكل نیاز به جذب افرادی دارد كه در واقع این افراد مؤسس آن می‌شوند. صحبت شد كه آیت‌الله دكتر بهشتی هم مشهد هستند و بهتر است با ایشان هم صحبت كنیم تا اگر اصل قضیه را پذیرفتند، ایشان هم به جمع ما بیاید. همان موقع راه افتادیم. دوستان منزل آقای بهشتی را بلد بودند. آقای خامنه‌ای فولكسی داشتند، سوار شدیم و ایشان رانندگی می‌كردند. یادم هست كه فولكس ایشان سر و صدا و تق و توق زیادی می‌كرد. مرحوم ربّانی املشی به شوخی گفت: «ما خجالت می‌كشیم سوار این ماشین شویم. هر كس صدای این ماشین را بشنود، می‌گوید این‌ها كی هستند؟!» همگی خندیدیم.


در راه هنوز به منزل آقای بهشتی نرسیده‌ بودیم كه دیدیم دكتر باهنر می‌خواست از یك طرف خیابان به آن طرف برود. به ایشان رسیدیم. به نظر می‌رسید صبحانه‌ای تهیه كرده بود. گفتیم ما در فكر چنین تشكلی هستیم، شما هم با ما بیا. ایشان هم گفت: «چشم!» ایشان هم آمد و چهار نفر شدیم. به ایشان گفتیم كه می‌خواهیم به منزل آیت‌الله بهشتی برویم. شهید بهشتی دم در آمد. گفتیم كه می‌خواهیم قدری راجع به موضوعی صحبت كنیم. ایشان عذر خواستند و گفتند كه نمی‌شود، چون آن موقع جلسه یا مهمان داشتند. برای جلسه‌ی بعد قرار گذاشتیم. خاطرم نیست كه روز بعد بود یا عصر همان روز. در جلسه‌ی با شهید بهشتی ایشان پذیرفتند كه ایجاد این تشكل كار خوبی است. به این ترتیب پنج نفر شدیم. گفتیم حالا بنشینیم ببینیم چه كسانی می‌توانند در این كار با ما هم‌فكر باشند تا آنها را جمع كنیم. شروع به شناسایی افراد در تهران و قم و مشهد كردیم تا با آنها صحبت كنیم.

در قم آیت‌الله مشكینی، آیت‌الله مؤمن و آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی. یادم نمی‌آید در قم غیر از این‌ها شخص دیگری را پیدا كرده باشیم. در تهران آیت‌الله مهدوی‌كنی و چند نفر دیگر. آقایان هاشمی و منتظری هم مورد نظرمان بودند كه آن موقع این دو نفر در زندان بودند. البته برخی مثلاً در روحانیت مبارز بودند كه بعدها ملحق شدند، ولی تا آنجا كه یادم می‌آید، در این مرحله‌ی تشكل حزب نبودند. در مشهد هم آقای طبسی و شهید هاشمی‌نژاد بودند. با این‌ها صحبت و مذاكره شد و در جریان قرار گرفتند و قرار شد اعضای اصلی و مؤسس باشند. پیش از اتمام سفر مشهد، تصمیم گرفته شد كه در تهران هم جلسه‌ای تشكیل بدهیم.

ما برای تنظیم اساسنامه‌ی حزب، جلسات سرّی متعددی داشتیم. پس از پیروزی انقلاب مسئله آشكار شد و حزب جمهوری اسلامی اعلام موجودیت كرد. به دنبال آن جلسات هم تشكیل می‌شد. در جلسه‌ای كه همه‌ی اعضا دعوت شده بودند تا شورای مركزی و شورای داوری و شورای افتاء (۱) را انتخاب كنند، یادم می‌آید مرحوم حاج احمدآقا هم شركت كردند. اول شورای مركزی تعیین شدند و بعد، اعضای شورای داوری و شورای افتاء نیز مشخص شدند.

نشستن در این جلسه حرام است!

یكی از اعضای وقت شورای مركزی جامعه‌ی روحانیت، به دلایلی كدورتی از حزب داشت؛ در شورای مركزی جامعه‌ی روحانیت و در غیاب شهید بهشتی تعبیر بدی درباره‌ی حزب و در مورد شهید بهشتی به كار برده بود؛ كلمه‌ای كه شاید قدری موهن بود. تلقی‌اش این بود كه شهید بهشتی نقش اصلی‌ای را در این تحزب دارد. آن موقع شهید بهشتی دبیركل حزب بود. آن شخص درواقع شبه عقده‌ای از حزب داشت و از این ‌رو تعبیر موهنی در مورد ایشان كرد. خوب یادم هست به محض این‌كه این تعبیر را به كار برد، آقا به‌قدری ناراحت شدند كه گفتند: «نشستن در جلسه‌ای كه به آقای بهشتی توهین می‌شود، حرام است» و بلند شدند. شما از همین مورد می‌توانید به رابطه‌ی آقا و دكتر بهشتی پی ببرید.

آقا فوق‌العاده به شهید بهشتی علاقمند بودند. وقتی می‌خواستیم خبر شهادت آیت‌الله بهشتی را به آقا بدهیم، واقعاً نمی‌دانستیم چگونه بگوییم. آن موقع آقا بر اثر سوء قصدی كه به ایشان شده بود، مجروح بودند. وقتی این خبر را شنیدند، بسیار برایشان ناگوار بود.

۱) در این شورا عضویت آیت‌الله خامنه‌ای و شهید بهشتی را مطمئن هستم. احتمال می‌دهم آیت‌الله ربّانی املشی هم در شورای افتاء بود. اسامی بقیه‌ی اعضا در خاطرم نیست، چون من در آن شورا نبودم و در شورای مركزی و شورای داوری بودم. اما علی‌القاعده این شورا در تبیین خطوط اصلی حزب و برنامه‌ها و احیاناً فرازهایی نقش داشتند كه باید در اساسنامه قرار می‌گرفت. در واقع از اسلامیت حزب صیانت می‌كردند.

 نظر دهید »

شب یلدا

30 آذر 1391 توسط معاونت فرهنگی

يلدا


دي ماه، در ايران كهن، چهار جشن، در بر داشت. نخستين روز دي ماه و روزهاي هشتم، پانزدهم و بيست و سوم، سه روزي كه نام ماه و نام روز يكي بود. بنا بر گاه شماري كهن هر يك از سي روز ماه، نامي ويژه دارد، كه نام فرشتگان است. نام دوازده ماه سال نيز در ميان آنهاست. در هر ماه روزي را كه نام روز با نام ماه يكي باشد، جشن مي گيرند، و در اين سي روز ماه، سه روز آن «دي» نام دارد و هر سه روز را در گذشته جشن مي گرفتند.

امروز از اين چهار جشن تنها شب نخستين روز دي ماه، يا شب يلدا را جشن مي گيرند، يعني آخرين شب پاييز، نخستين شب زمستان، پايان قوس، آغاز جدي و درازترين شب سال.

واژه يلدا سرياني و به معني ولادت است. ولادت خورشيد (مهر، ميترا) و روميان آن را «ناتاليس انويكتوس» يعني روز «تولد مهر شكست ناپذير» نامند.

زايش خورشيد و آغاز دي را، آيين ها و فرهنگ هاي بسياري از سرزمين هاي كهن آغاز سال قرار دادند، به شگون روزي كه خورشيد از چنگ شب هاي اهريمني نجات مي يافت و روزي مقدس براي مهرپرستان بود.

در سده چهارم ميلادي، بر اثر اشتباهي كه در محاسبه كبيسه ها رخ داد، روز 25 دسامبر را (به جاي روز 21 دسامبر) روز تولد ميترا دانسته و تولد عيسي مسيح را نيز در اين آغاز سال قرار دادند.
بنابراين نوئل اروپايي و واقعي همان شب يلدا يعني انقلاب شتوي در سي آذر برابر با بيست و يكم دسامبر است.

در لغت نامه دهخدا درباره اين سنت كهن چنين آمده است:
«يلدا لغت سرياني است به معني ميلاد عربي» و چون شب يلدا را با ميلاد مسيح تطبيق مي كرده اند، از اين رو، بدين نام ناميده اند. بايد توجه داشت كه جشن ميلاد مسيح كه در 25 دسامبر تثبيت شده، طبق تحقيق، در اصل جشن ظهور ميترا بوده كه مسيحيان در قرن چهارم ميلادي آن را روز تولد عيسي قرار دادند.

يلدا اول زمستان و شب آخر پاييز است كه درازترين شب هاي سال است، و در آن شب، يا نزديك بدان، آفتاب به برج جدي تحويل مي كند و قدما آن را سخت شوم و نامبارك مي انگاشتند. در بيشتر نقاط ايران در اين شب مراسمي انجام مي شود، شاعران زلف يار و همچنين روز هجران را از حيث سياهي و درازي بدان تشبيه كنند و از شعرهاي برخي از شاعران مانند سنائي، معزي، خاقاني و سيف اسفرنگي، رابطه بين مسيح و يلدا ادراك مي شود. يلدا برابر با شب اول جدي و شب هفتم دي ماه جلالي و شب بيست و يكم دسامبر فرانسوي است.»
آيين و جشن شب يلدا يا شب چله بزرگ تا به امروز در تمامي سرزمين كهنسال ايران و در بين همه قشرها و خانوارها برگزار مي شود.

يلدا را همچنين مي توان جشن و گردهمايي خانوادگي دانست. در شب يلدا خويشاوندان نزديك در خانه بزرگ خانواده گرد مي آيند. به بياني ديگر، در سرماي آغازين زمستان، دور كرسي نشستن و تا نيمه شب ميوه و آجيل و غذا خوردن و به فال حافظ گوش كردن از ويژگي هاي شب يلدا است. برگزاري مراسم يلدا، اگر بتوان نام جشن بر آن نهاد، آييني خانوادگي است و گردهمايي ها به خويشاوندان و دوستان نزديك محدود مي شود. در كتاب ها و سندهاي تاريخي به برگزاري مراسم شب يلدا اشاره اي نشده است. ابوريحان بيروني از جشن روز اول دي ماه كه آن را خرم روز نامند، در دستگاه حكومتي و پادشاهي ياد مي كند. نامي از شب يلدا در ميان نيست كه مي توان دليل آن را خانوادگي و همگاني و غير رسمي بودن جشن يلدا دانست.

خوراكي هاي يلدا
در همه جشن ها و آيين ها، در جامعه هاي ابتدايي يا متمدن، خوردن و آشاميدن بخشي از مشغوليت ها و سرگرمي هاي جمع را تشكيل مي دهد.
براي شب يلدا، خوراك ويژه اي نمي شناسيم و تهيه شام بستگي به وضع اقتصادي و روند تغذيه خانواده دارد. خوردني هاي ويژه شب يلدا، ميوه هاي فصل تابستان چون، خربزه، هندوانه، انگور، انار، سيب، خيار، به و مانند آن است. ميوه هايي كه مي بايستي در اين شب تمامي آنها (به جز سيب و به) خورده شود و چيزي براي فردا، يعني فرداي زمستان باقي نماند. ميوه هايي را كه شب يلدا بر آن مي گذشت، نمي خوردند.

آجيل و شب چره، كه شامل دانه هايي چون گندم و نخود برشته، تخمه هندوانه و كدو، بادام، پسته، فندق، كشمش، انجير و توت خشك است، در بسياري از شب نشيني ها، مهماني ها و گردش ها فراموش نمي شد. ولي در شب يلدا مي بايست و مي بايد بر سر سفره باشد.

صفحات: 1· 2· 3· 4

 1 نظر

شهید مفتح مظهر وحدت حوزه و دانشگاه

26 آذر 1391 توسط معاونت فرهنگی

مظهر وحدت حوزه و دانشگاه

كودكي و تحصيلات مقدماتي
شهيد آيت الله دكتر محمد مفتح در سال ۱۳۰۷ ه.ش در خانواده اي روحاني در همدان به دنيا آمد. پدر ايشان مرحوم حجت الاسلام حاج شيخ محمود مفتح از وعاظ بزرگ همدان بود.
استعداد فراوان و عشق زياد شهيد به تحصيل باعث شد كه بزودي مراحل مختلف تحصيل را بگذراند، به نحوي كه ديگر حوزه همدان براي او قابل استفاده نبود و لذا در سال ۱۳۲۲ در حالي كه تنها ۱۵ سال داشت براي ادامه تحصيل به حوزه علميه قم مهاجرت كرد.

تحصيلات تكميلي
پس از ورود به قم در حجره اي در مدرسه دارالشفاء اقامت كرد و شبانه روز به تحصيل علم پرداخت. از محضر اساتيد بزرگي همچون حضرت آيت الله العظمي امام خميني، مرحوم آيت الله علامه طباطبائي، مرحوم آيت الله داماد، مرحوم آيت الله حجت و … استفاده كرد و بزودي دوره كامل خارج علوم مختلف حوزه را گذارند و جامع منقول و معقول گرديد تا اينكه به درجه اجتهاد نائل آمد و به عنوان مدرسي در حوزه به تدريس پرداخت، به نحوي كه حوزه هاي درسي ايشان در زمينه هاي مختلف به خصوص فلسفه از رونق خاصي برخوردار بود و از پراستفاده ترين حوزه هاي درسي براي فضلاي قم محسوب مي شد.
شهيد مفتح در كنار تحصيل  در حوزه به تحصيل علوم جديده پرداخت و مدارج مختلف تحصيلات جديده را نيز گذراند وي  پس از مدت نسبتاً كوتاهي موفق به اخذ درجه دكتري (P.H.D) در رشته فلسفه گرديد.
فعاليتهاي ايشان در مسائل اجتماعي و سياسي و آشنايي كه از نزديك با حوزه و دانشگاه و كليه مسائل آن پيدا كرده بود سبب شد كه استاد شهيد از سالهاي بسيارقبل، به اهميت وحدت فيضيه و دانشگاه پي برد.
مقاله ايشان تحت عنوان *وحدت مسجد و دانشگاه* كه در سالهاي حدود ۱۳۴۰ در نشريه مكتب اسلام قم چاپ شد خود به خوبي نشانگر نوع تفكر و تلاش عملي استاد مفتح در زمينه ايجاد اين وحدت از آن سالهاست.
با شروع قيام حضرت امام خميني(ره) شهيد مفتح كه يكي از شاگردان نزديك ايشان بود، از روز اول قيام پشت سر امام مبارزات خود را اوج بيشتر داد.
منبرهايي كه ايشان در شهرهاي آبادان، خرمشهر، اهواز و… مي رفتند بارها منجر به دستگيري و تبعيد ايشان گرديد ولي شهيد مفتح مجدداً در مناسبت بعدي براي منبر به آن شهرها مي رفتند تا بالاخره در آخرين بار ايشان دستگير،  تبعيد وبه استان خوزستان ممنوع الورود شد.

در دانشكده الهيات
غناي علمي استاد، تبحر و تسلط ايشان به علوم جديده و قديم، بيان شيوا و قلم قدرتمند ايشان، دانشكده الهيات و معارف اسلامي دانشگاه تهران را بر آن داشت تا به طور رسمي از ايشان دعوت به عمل آورد تا به تدريس در آن محل بپردازد. شهيد مفتح به شوق همكاري با استاد شهيد آيت الله مطهري تدريس در دانشكده الهيات را پذيرفت و از سال ۱۳۴۹ در تهران اقامت گزيد.

مسجد جاويد؛ سنگر مبارزه با ظلم و الحاد
شهيد آيت الله دكتر مفتح با قبول امامت مسجد جاويد در سال ۱۳۵۲ هسته اي ديگر را در جهت تجمع نيروهاي مسلمان مبارز و سنگري براي ارائه اسلام راستين و جبهه اي براي مبارزه با رژيم پهلوي ايجاد كرد. وي ابتدا اقدام به تشكيل كتابخانه اي در مسجد كرد و سپس با تشكيل كلاسهاي مختلف از جمله اصول عقايد، فلسفه، اقتصاد، تفسير قرآن، نهج البلاغه، عربي، تاريخ اديان، جامعه شناسي و… براي دانشجويان و نيز كلاسهاي ديگري در سطح دانش آموزان اقدامي مؤثر براي بالابردن سطح آگاهي هاي مذهبي به صورتي منظم و سيستماتيك و همچنين ايجاد زمينه براي آشنايي در جهت پيشبرد انقلاب اسلامي نمود تا اين كه در سوم آذر ماه ۱۳۵۳ با دستگيري شهيد آيت الله مفتح و آيت الله العظمي سيد علي خامنه اي مسجد جاويد تعطيل شد . شهيد مفتح حدود ۲ ماه در زندان رژيم زير شديدترين شكنجه ها به سر برد .

مسجد قبا ؛ قلب تپنده انقلاب
حدود ۲ سال پس از آزادي از زندان شهيد آيت الله دكتر مفتح امامت مسجدي در نزديكي حسينيه ارشاد را پذيرفت و آن مسجد را *قبا* ناميد و بدين صورت مسجد قباي ديگري در راستاي مسجد قبا در صدر اسلام بنياد نهاده شد تا سنتهاي اصيل رسول خدا و خاندان پاكش را احيا كند.
وي اين مسجد را به عنوان بزرگترين سنگر در جريان مبارزات انقلاب اسلامي درآورد. جمعيتهاي چندين صدهزار نفري كه در سالهاي ۵۶ و ۵۷ در سخنراني هاي ماه مبارك رمضان در مسجد گرد مي آمدند، تا آن زمان بي سابقه بود و رعب و وحشت زيادي در دل رژيم منفور پهلوي ايجاد مي كرد.

فعاليت در لبنان؛ اقدامي عملي در تعميق و گسترش انقلاب اسلامي
در جريان جنگهاي داخلي لبنان كه رژيم صهيونيستي اشغالگر با همكاري رژيمهاي مرتجع منطقه براي سركوبي شيعيان و فلسطينيهاي مسلمان به پا خاسته مقيم لبنان برپا كرده بود، شهيد آيت الله دكتر مفتح اقدام به جمع آوري اعانه به مقدار زياد كرد و آنها را به لبنان فرستاد. او معتقد بود اساسي ترين كار براي پيشرفت هرچه بيشتر شيعيان لبنان، بالاتر بودن سطح آموزش و فرهنگ آنان است، عليهذا براي جنگ زدگان لبنان دو برنامه كوتاه مدت و درازمدت داشت. در برنامه كوتاه مدت سعي بر آن داشت تا مخارج تحصيلي كودكان شهداي لبنان را تأمين كند و در اين راه موفق شد عده زيادي از بازماندگان شيعيان جنگ زده را با تأمين مخارج تحصيل و پوشاك و غذا راهي مدارس بكند. هدف وي از اجراي برنامه درازمدت اين بود كه يك مركز و مجتمع آموزشي شيعي در لبنان ايجاد كند و با اين اقدام دست به اساسي ترين كار در جهت از بين بردن عقب افتادگي شيعيان لبنان زد.

نماز عيد فطر؛ نقطه عطفي در حركت انقلاب
شهيد مفتح در رمضان سال ۱۳۵۶ اقدام به تشكيل جلسات سخنراني در مسجد قبا نمود و از كساني كه رژيم، آنها را از انجام سخنراني منع كرده بود دعوت كرد و با اين عمل قدم مؤثري را در جهت رسوا كردن رژيم برداشت.
پس از روزهاي سازندگي ماه رمضان ۵۶ شهيد آيت الله دكتر مفتح اعلام كرد كه نماز عيد فطر را در زمينهاي قيطريه خواهد خواند.
ساعت ۸ صبح پنجشنبه ۱۶ شهريور دكتر مفتح به زمينهاي قيطريه آمد و مشاهده كرد كه سر تا سر زمين توسط نيروهاي مسلح ارتش شاهنشاهي اشغال شده است.
در اوائل راه ،ارتش شروع به شليك تير هوايي و گاز اشك آور به سوي جمعيت مؤمن و مبارز كرد اما مردم با روشن كردن آتش و سوزانيدن مقوا در اطراف شهيد مفتح مانع از آسيب رساني گاز به ايشان شدند.
نظاميان شاه به كمي پائين تر (خيابان دكتر شريعتي، سر راه شهيد كلاهدوز) حمله كردند و دكتر مفتح را با سرنيزه و قنداق تفنگ به سختي مجروح و مضروب كردند به طوري كه امكان حركت از وي سلب شد.
شهيد مفتح كه صبح جمعه ۱۷ شهريور براي مداوا و پانسمان زخمهاي ناشي از تظاهرات ديروز به بيمارستان رفته بود، موقع بازگشت به منزل به وسيله ساواك دستگير شد.
بدين ترتيب در اولين ساعات حكومت نظامي وي با تن و بدني مجروح دستگير و روانه زندان كميته ضد خرابكاري شاه گرديد.
بعد از ۲ ماه كه رژيم سابق در اثر اوجگيري انقلاب ناچار به گشودن در زندانها شد شهيد آيت الله دكتر مفتح از زندان آزاد شد.

پس از انقلاب
كوشش هاي شبانه روزي استاد مفتح، پس از انقلاب با شدتي بيشتر دنبال شد، لياقت و جديت و كارداني ايشان ناشي از ايمان و اعتقاد عميقشان به انقلاب اسلامي بود.
وي علاوه بر عضويت در شوراي انقلاب با درخواست دانشجويان دانشكده الهيات و بعد از مشورت با استاد مطهري سرپرست دانشكده الهيات شدند و علاوه بر اين سرپرستي كميته منطقه ۴ تهران نيز برعهده وي بود.
دكتر مفتح در ادامه ساليان دراز كوشش و تلاش براي وحدت فيضيه و دانشگاه كه اسلام بر جامعه حاكم و كشور تحت رهبريهاي حضرت امام به پيش مي رفت به كوشش خود در اين زمينه افزود. در سالگرد شهادت آيت الله حاج سيدمصطفي خميني اقدام به تشكيل سمينار وحدت حوزه و دانشگاه در دانشكده الهيات نمود كه اين اولين سميناري بود كه تحت اين عنوان برگزار مي شد.

شهادت

دكتر مفتح در ساعت ۹ صبح روز سه شنبه ۲۷ آذر ۱۳۵۸ در حياط خلوت دانشكده الهيات دانشگاه تهران با شليك چند گلوله از سوي ضاربين بشدت زخمي شد و معالجات در بيمارستان اثري نبخشيد. ايشان حدود ساعت ۲ بعد از ظهر همان روز به شهادت رسيد.

يادش گرامي باد.

 1 نظر

فرمان امام خميني(ره) درباره ي تشكيل شوراي عالي انقلاب فرهنگي

19 آذر 1391 توسط معاونت فرهنگی

فرمان امام خميني(ره) درباره ي تشكيل شوراي عالي انقلاب فرهنگي

بسم الله الرحمن الرحيم
اكنون كه با تأييدات خداوند متعال و عنايت و دعاي حضرت بقيه الله روحي لمقدمه الفداء دانشگاه ها و مدارس عالي كشور كار خود را در سطح وسيعي شروع كرده اند و حركت سازندگي با تمام ابعادش در كشور اسلامي رو به گسترش است و مغزهاي متعهد و متخصص به فعاليت هاي پرارج خود ادامه مي ‍دهند. با اخراج كارشناسان خائن اجنبي و فرار كارشناسان غرب و شرق زده كه كشور را وابسته به خارج در تمام ابعاد نموده بودند، نياز مبرم به متخصصان متعهد و اسلام شناسان متخصص و مغزهاي متفكر وطن خواه و نيروهاي فعال و ماهر و اساتيد و مربيان و معلمان معتقد به اسلام و استقلال كشور در تمام كشور محسوس و در علوم دانشگاهي و فرهنگ مترقي محسوس تر مي ‍باشد و ضرورت توسعه و اصلاح مراكز آموزشي انقلاب فرهنگي به معناي واقعي هر روز روشن تر مي گردد. و بحمدالله ستاد انقلاب فرهنگي، در مدت كوتاهي كه از عمرش گذشته خدمت هاي ارزنده و گام هاي مفيد و مؤثري در اين امر حياتي برداشته و مورد تقدير و تشكر است.

ولي خروج از فرهنگ بدآموز غربي و نفوذ و جايگزين شدن فرهنگ آموزنده اسلامي - ملي و انقلاب فرهنگي در تمام زمينه ها در سطح كشور آن چنان محتاج تلاش و كوشش است كه براي تحقق آن ساليان دراز بايد زحمت كشيد و با نفوذ عميق ريشه دار غرب مبارزه كرد. و ما مي دانيم كه اگر با دقت ريشه يابي كنيم، آن چه بر ملت ما گذشته و اكنون مي گذرد حتي جنگ تحميلي، سرچشمه از دانشگاه غرب زده و متخصصان غير متعهد و وابسته گرفته است. مع هذا متدين انقلابي اعم از اساتيد متعهد و معلمان وطن خواه اسلامي و دانشجويان انقلابي موظفند با هشياري بدون غفلت از اين مسأله مهم به دانشگاه هاو مدارس و آنان كه هنوز خواب رژيم سابق را مي بينند و رويه فرهنگ شرق و غرب را در سر مي پرورانند، اجازه ندهند كه خارج از دروس موظف خود به صحبت هاي انحرافي بپردازند. و در صورتي كه نصيحت بر آنان اثر نداشت به شوراي عالي انقلاب فرهنگي كه شكل گرفته است و انجام وظيفه مي ‍كند، اطلاع دهند و بايد بدانند با مسامحه در اين امر بتدريج در دانشگاه ها و دبيرستان ها خط انحرافي نفوذ خواهد كرد و در پيشگاه خداوند متعال مسئول هستند. اينك با تشكر از زحمات ستاد انقلاب فرهنگي براي هر چه بارورتر شدن انقلاب در سطح كشور، تقويت اين نهاد را لازم ديدم. بدين جهت علاوه بر كليه افراد ستاد انقلاب فرهنگي و رؤساي محترم سه قوه سه گانه، حجج اسلام آقاي[سيد علي] خامنه اي، آقاي[سيد عبدالكريم موسوي] اردبيلي و آقاي[اكبر هاشمي] رفسنجاني و هم چنين جناب حجه الاسلام آقاي[محمد رضا] مهدوي كني و آقايان سيد كاظم اكرمي وزير آموزش و پرورش و رضا داوري[اردكاني] و نصرالله پورجوادي و محمد رضا هاشمي[گلپايگاني] را به آنان اضافه نمودم. اميد است با فضل توفيق الهي موفق شوند اين امر خطير را با كوشش و جديت به ثمر برسانند. از تمامي دانشگاهيان و دانشجويان انتظار دارم حفظ حرمت اساتيد و مربيان دانشگاه ها و دانشسراها و مدارس عالي را به بهترين وجه بنمايند، چنان چه موظفند حفظ مقررات و قوانين را بنمايند. از خداوند تعالي توفيق همگان را خواستارم.

والسلام عليكم
روح الله موسوي خميني 19/9/1363

 منبع: دبيرخانه شوراي عالي انقلاب فرهنگي

 نظر دهید »

دانشجو در بیانات مقام معظم رهبری

15 آذر 1391 توسط معاونت فرهنگی

 دانشجو در بیانات مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای مد ظلله العالی

دو عنصر اصلی در تربیت دانشجو


 یکی عنصر علم و تحقیق و کارایی علمی و جوشیدن استعدادهای علمی و این قبیل چیزهاست

و

یکی هم عبارت از روحیه و تدین و حرکت صحیح و سالم سازی معنوی و روحی دانشجو.

این دو عنصر بایستی بدون تفکیک از یکدیگر با قدرت و با ظرفیت کامل کشور، تعقیب شود.


بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای شورای انقلاب فرهنگی 20/9/70

 1 نظر

تبریک روز دانشجو

15 آذر 1391 توسط معاونت فرهنگی

روز دانشجو مبارک

 

روز قلم های تیز، روز فکر های خلاق
روز اندیشه های نو، روز تو، روز دانشجو مبارک . . .

.

.

.

روز دانشجو را به تو تبریک نمی گویم
تو را به این روز تبریک می گویم
که این روز بی تو، و بی حس “آرمان خواهی”
و “ایمانت به حق طلبی"، وجودی بی معناست . . .

.

.

.

دانشجو یعنی تلاش، امید، آینده، صبر، یعنی تو، یعنی من
یعنی تمام اونایی که رفتن تا ما بمونیم
روزت مبارک


تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

 1 نظر

برنامه های هفته بسیج

30 آبان 1391 توسط معاونت فرهنگی

اعلام برنامه های هفته بسیج

تاریخ مناسبت عنوان روز
30 آبان حضرت ابا عبدالله بن الحسین (5 محرم) الگوی شجاعت و حماسه بسیجی
1 آذر حضرت قاسم علیه السلام الگوی نوجوان بسیجی
2 آذر حضرت علی اصغر علیه السلام الگوی ایثار بسیجی
3 آذر حضرت علی اکبر علیه السلام الگوی جوان بسیجی
4 آذر حضرت ابوالفضل (9 محرم تاسوعای حسینی) الگوی بصیرت و ولایتمداری بسیجی
5 آذر عاشورای حسینی بسیج امتداد عاشورا
6 آذر حضرت زینب کبری سلام الله علیها الگوی زنان بسیجی
 نظر دهید »

سلام بر عشق، سلام بر همدم و همراز عشق یعنی شهید و شهادت

31 شهریور 1391 توسط معاونت فرهنگی

سلام بر عشق، سلام بر همدم و همراز عشق یعنی شهید و شهادت


قصه عشق را باید با غروب بود تا دانست و با هوای ابری پاییزان و با مرغی که به ناچار پشت میله های بی احساس قفس نغمه سرایی می کند. ماجرای غم انگیز ما را در محفل شمع و پروانه بایستی شنید و با لبخندهایی پیوند خورده با اشک و در آه سوزان شنهای داغ دیده … باز دلم هوای شلمچه کرده است .

باز از فرسنگها راه بوی عطر خاکریزهایش مستم می کند . باور کنید خودم هم دیگر خسته شده ام . همین که می آیم نفسی بگیرم و با شهر بسازم ، همین که می آیم آرام آرام با زندگی روزمره دست اخوت دهم ، نمی دانم چه می شود که درست هنگام هنگامه ، آنجا که می روم تا فتحی دیگر در بودنم را رقم بزنم ، به سراغم می آیند .

خدایا چاره ای … درمانی … راهی … خودم هم خوب می دانم که یک بیابان و چند خاکریز و یک غروب نمی تواند اینچنین هستی ام را به بازی بگیرد . که بیابان بسیار است و خاکریز مشتی خاک و غروب کالایی که همه جا یافت می شود … آری !

آری ! آنچه عنان وجودم را در کف دارد ، ارواح بلندی است که از مشتی خاک ، شلمچه ساخته اند . قربان آن ستونی که نیمه های شب پیچ و خم خاکریزها را به آرامش حرکت ابرها طی می کرد . قربان آن اشکی که در پرتو منورهای عشق با لبخند ، عقد اخوت می خواند .

قربان آن انگشتی که وقتی برماشه بوسه می زد ، تمام کائنات بر آن بوسه می زدند . قربان آن نمازی که در سنگر شروع می شد و در بهشت به اتمام می رسید . ای مردم ! به حرم پاک امام قسم ، وقتی « بخشی » در کنج خاکریزی آرام گرفته بود ، تا ساعتها نمی دانستم که خواب است یا شهید گشته ، وقتی می گویم بخشی ، شما قلم بردارید و هر آنچه از خوبی می دانید بنویسید ، آنگاه چهره معصومش بر صفحه ظاهر می شود .

ای شهیدان ! گمان می کردیم گذشت زمان ، هوای سرزمین پاکتان را از ذهنمان خواهد زدود . اما داغ فراق شما روز به روز بیشتر آبمان می کند . ای مردم ! وقتی « برقه ای » تیر خورد ، تا لحظه آخر می خندید .. به خدا قسم می خندید . . من با همین چشمانم دیدم .

وقتی می گویم « برقه ای » ، شما پاکی را یک روح فرض کنید و کالبدی به نام سید رضی الدین برقه ای را برایش بپوشانید . ای مسلمانان ! به خداوندی خدا قسم « لطیفیان » در آخرین کلماتش با بچه ها شوخی می کرد . بروید از شلمچه بپرسید و وقتی می گویم لطیفیان ، شما جدیت و مردانگی را بگیرید و برایش اندام بسازید .

ای شهیدان! هنوز هم که هنوز است ، هر آب خنکی که می نوشیم ، به یاد لبهای خشکیده تان در شلمچه ، اشک می ریزیم. هنوز هم که هنوز است ، هر وقت غذا می خوریم پیش از آن با خاطره های شیرین شما دعای سفره می خوانیم .

هنوز هم که هنوز است تنها افتخارمان این است که روزی با شما بودیم . خوشحالم که هنوز با کسانی رفت و آمد دارم که چون خودم داغ دیده و تنهایند . خوشحالم که هنوز وقتی غروب می شود ، هر جا که باشم مرغ خیالم پر می گیرد و بر بام احساس می نشیند و به یاد سنگرهای خون آلود برای دلم نغمه سرایی می کند .

ای مردم ! ما همه خواهیم رفت . شما می مانید و راه …

تو را به جان امام نگذارید یاد امام و جبهه ها از دلها زدوده شود …

 منبع: وبلاگ انصار الشهدا

 5 نظر

تدابير امام خميني (ره) در دفاع مقدس: نقش امام خميني (ره) در تربيت نسل عاشق شهادت

30 شهریور 1391 توسط معاونت فرهنگی

نقش امام خميني (ره) در تربيت نسل عاشق شهادت 


از هستي خويشتن گذر بايد كرد        زين ديو لعين صرف‌نظر بايد كرد
گـر طـالب ديـدار رخ محبـوبـي        از منـزل بيگانه سفـر بايـد كـرد

شهادت هنر مردان خدا و راز سربه مهري است ميان عاشق و معشوق. رخشان چراغي است در امتداد نگاه افلاكيان خاكي؛ همانان كه راه صدساله را يك شبه پيمودند و از بقعه‌ي فنا به خطه‌ي بقا خراميدند؛ همانان كه عرش را بهتر از فرش و سفر را بهتر از حضر يافتند و در گرگ و ميش صبح كه نواي جرس، عاشقان حرم را صلا مي‌زد، خواب نوشين بامدادي را از ديدگان ربوده و با دوگانه‌ي عشق به ديدار يار شتافتند؛ همانان كه زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزي مي‌خورند: «ولاتحسبنّ الذين قتلوا في سبيل‌الله امواتاً بل احياءٌ عند ربّهم يرزقون»
آري شهادت هنر مردان خداست، هنري كه رويكرد عاشقانه و از سر آگاهي نسل آينده‌ساز ايران سده‌ي چهاردهم هجري بدان، طرحي نو در انداخت و نه تنها موجبات سرنگوني حكومت مستبد پهلوي و استقرار نظام مقدس جمهوري اسلامي را فراهم آورد، بلكه هجمه‌ي نظامي همه جانبه‌ي مخالفان حاكميت اسلام ناب محمدي(ص) را نيز كه در قالب تجاوز رژيم بعث عراق به ايران اسلامي رخ نمود، ناكام گذاشت.
اين رويكرد شكوهمند كه به فضل خدا و در سايه‌سار زعامت و رهبري بنيانگذار جمهوري اسلامي، حضرت امام خميني (ره) شكل گرفت، اين سؤال را به اذهان متبادر مي‌نمايد كه آن بزرگمرد چگونه توانست عشق‌ورزي و دلدادگي به شهادت في سبيل‌الله را به ملت خويش بياموزد؟ يا به تعبير ديگر، نقش امام (ره) در تربيت نسل عاشق شهادت چه بوده است؟
در مقام پاسخگويي بدين پرسش اساسي، اگر سيره‌ي نظري و عملي امام راحل را در نظر بگيريم در مي‌يابيم كه نقش ايشان در تحقق تربيت مورد بحث به دليل بهره‌مندي ايشان از موارد ذيل برجسته و ممتاز است:

    الف- برعهده داشتن رهبري خردمندانه انقلاب اسلامي
در روزگاري كه آسمان شب زده‌ي ايران تيره‌تر از آن مي‌نمود كه رواق منظر خستگان از صولت شب، ميزبان اميدواري به درخشيدن كوكبي هدايتگر باشد، به ناگاه خورشيد وجود روح خدا طلوع نمود و بذر اميد در قلوب جويندگان دينمداري، استقلال و آزادي ايران طاغوت زده جاي گرفت.
سلسه جنبان انقلاب اسلامي در شرايطي كه انديشه‌ي زوال نظام ستم شاهي به ذهن كسي خطور نمي‌كرد، به صراحت علت العلل مشكلات عديده و ديرپاي ملت ايران را حاكميت رژيم طاغوت دانستند و ضمن كشيدن قلم رد بر انديشه‌ي جدايي دين از سياست، انديشه‌ي متعالي ولايت فقيه و تأسيس حكومت مردم سالار ديني را در امتداد نگاه‌ها قرار دادند.
با فراهم آمدن زمينه‌ي مبارزه با حكومت اسلام ستيز پهلوي، فرهنگ شهادت ديگربار مجال زنده شدن يافت و عرصه را بر دشمنان دين و ملت تنگ ساخت.
اين امر كه به خوبي مؤيد ريشه‌دار بودن و مواجه شدن انقلاب اسلامي با اقبال عمومي بود، هر روز ابعاد گسترده‌تري پيدا كرد تا آنجا كه افق روشن پيروزي رخ نمود.
بدين ترتيب، رهبر كبير انقلاب اسلامي با اقتدا به سالار شهيدان فرهنگ شهادت في سبيل‌الله را احيا فرمود و عملاً در راه تربيت نسلي عاشق و عارف به شهادت گام برداشت.
آري آن پيشواي بزرگ خاطر شريف ملت مسلمان ايران را بدين حقيقت مهم جلب فرمود كه پيروزي انقلاب اسلامي و حاكميت دين خدا در گرو شهادت طلبي است:
«طبع يك انقلاب فداكاري است. لازمه‌ي يك انقلاب شهادت و مهيا بودن براي شهادت است. قرباني شدن و قرباني دادن در راه انقلاب و پيروزي آن اجتناب ناپذير است به ويژه انقلابي كه براي خداست و براي دين اوست، براي نجات مستضعفان است و براي قطع اميد جهانخواران و مستكبران … قرباني براي يك انقلاب بزرگ نشانه‌ي يك پيروزي و نزديك شدن به هدف است…»

    ب- شهادت طلبي
رهبر كبير انقلاب اسلامي كه فرهنگ عاشورايي شهادت طلبي را به عنوان سنتي از سنن مذهبي فراموش شده احيا فرمود، خود فرزند شهيدي سرافراز بود و با اقتدا به اجداد طاهرينش به شهادت در راه خدا عشق مي‌ورزيد؛ چنان كه بارها شخصاً تا سرحد شهادت پيش رفت اما چون اراده‌ي الهي بر تأسيس حكومت اسلامي به دست تواناي ايشان تعلق گرفته بود، وجود به سلامت ماند.
دلدادگي آن پيشواي بزرگ به شهادت در مواضع و مواقع متعدد از جمله زمان شهادت آقازاده‌ي مجتهد و مجاهدش، يعني آيت‌الله مصطفي خميني (ره) نمايان است؛ چنان كه مي‌بينيم، حضرتش در مواجهه با آن حادثه‌ي جانگداز حقيقتاً صبر جميل پيشه نموده، آن را از الطاف خفيه‌ي الهي برمي‌شمرد، و درست به همين دليل است كه مي‌بينيم در روز شهادت حاج آقا مصطفي نيز نماز جماعت و تدريس امام (ره) تعطيل نمي‌شود:
«ظهر روزي كه شهيد مصطفي خميني فرزند گرانقدر امام (ره) به شهادت رسيده بود، منزل امام پر بود از كساني كه از دور و نزديك براي عرض تسليت به محضر ايشان آمده بودند.
اذان ظهر كه شد، امام برخاست، وضو گرفت و به مسجد رفت. غافلگير شده بودم. فكر نمي‌كردم امام آن روز براي نماز به مسجد برود. فوراً يك نفر را فرستادم كه خادم مسجد را از رفتن امام باخبر كند اما گويا خادم مسجد در آنجا نبود و آن شخص سريع سجاده‌اي را از همسايه‌ها براي امام فراهم مي‌كند. مردم شهر نجف وقتي فهميدند امام به مسجد آمده، گروه گروه براي عرض تسليت به مسجد وارد شدند. مردم وقتي امام را مي‌ديدند كه به صلابت كوه ايستاده و گريه نمي‌كند، به شدت تحت تأثير قرار گرفته بودند و گريه مي‌كردند. امام با آرامش و وقار تمام نماز ظهر و عصر را خواند و پس از نماز در مسجد روضه‌خواني شروع شد.»
حضرت امام اصولاً تمامي شهدا را فرزند خويش مي‌دانست؛ چنان كه فرمود: «خدا شاهد است مصطفاي من تنها آن نبود كه سالش نزديك است بلكه همه‌ي به خاك و خون كشيده‌هاي حادثه‌ي شوال (17 شهريور 1357 مطابق با 4 شوال 98) مصطفاهاي من بوده‌اند. من اين استقامت را و اين فيض شهادت را كه خداوند متعال نصيب فرزندانم فرمود، به پدران و مادران و همه‌ي بستگانشان تبريك مي‌گويم.»
عنايت به روحيه‌ي والاي شهادت طلبي امام خميني (ره) كه اشاره‌اي هر چند مختصر بدان شد، ما را در زمينه‌ي درك نقش حضرتش در تربيت نسل عاشق شهادت ياري مي‌كند؛ به اين معني كه درمي‌يابيم مردم درس شهادت طلبي را پيش از آن كه از گفتار امام (ره) بياموزند، از كردارش آموختند. آري ملتي شهادت طلب است كه رهبراني شهادت طلب داشته باشد.

    ج- تبيين حقيقت شهادت
 شهادت مفهومي است متعالي كه تمامي جوامع به ديده‌ي احترام بدان مي‌نگرند و آن عبارتست از بذل جان در راه هدفي كه ممكن است مادي، معنوي يا آميزه‌اي از هر دو باشد.
در اين ميان، دين مبين اسلام بالاترين اهميت و ارزش را براي شهادت كه همانا عبارت از بذل جان در راه خدا مي‌باشد، قائل شده است؛ چنان كه در روايت مي‌خوانيم شهيد اول فردي است كه پاي در بهشت مي‌نهد  و يا اين كه براي انسان در پيشگاه خداوند مقامي است كه جز با شهادت به دست نمي‌آيد.
با توجه به آنچه كه ذكر آن رفت، مي‌توان بدين حقيقت مسلم اشاره نمود كه شهادت زيباست و اگر اين زيبايي به آدمي نمايانده شود و حقيقت آن تبيين گردد و راهواري آن در سير الي الله مدنظر آيد، او را شيفته و دلداده‌ي خويش مي‌نمايد؛ چرا كه وي فطرتاً دوستدار زيبايي است.
اين درست همان تدبير حكيمانه‌اي است كه امام راحل (ره) با اتخاذ آن نسلي شيفته‌ي شهادت را براي حفظ عزت و شرف اسلام و پاسداشت ارزش‌هاي انساني تربيت فرمود. چنان‌كه مي‌بينيم، سيره‌ي نظري و عملي حضرتش مشحون از گفتارها و كردارهايي است نورآفرين و مبين حقيقت والاي شهادت و بذل جان در راه رضاي حضرت دوست جلّت عظمته:
- «شهيد نظر مي‌كند به وجه‌الله.»
- «شهادت هنر مردان خداست.»
- «شهادت ارثي است كه از انبيا به ما رسيده است.»
- «خون شهيدان براي ابد درس مقاومت به جهانيان داده است و خدا مي‌داند كه راه و رسم شهادت كورشدني نيست و اين ملت‌ها و آيندگان هستند كه به راه شهيدان اقتدا خواهند نمود.»
- «همين تربت پاك شهيدان است كه تا قيامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفاي آزادگان خواهد بود.»
- «ما براي درك كامل ارزش و راه شهيدانمان فاصله‌ي طولاني را بايد بپيماييم و درگذر زمان و تاريخ و آيندگان آن را جستجو نماييم.»
- «سلام بر حماسه سازان هميشه جاويد روحانيت كه رساله‌ي علميه و عمليه‌ي خود را به دم شهادت و مركب خون نوشته‌اند و بر منبر وعظ و خطابه‌ي ناس، از شمع حياتشان گوهر شب چراغ ساخته‌اند. افتخار و آفرين بر شهداي حوزه و روحانيت كه در هنگامه نبرد رشته‌ي تعلقات درس و بحث و مدرسه را بريدند و عقال تمنيّات دنيا را از پاي حقيقت علم برگرفتند و سبكبالان به مهماني عرشيان رفتند و در جمع ملكوتيان شعر حضور سروده‌اند… آنان كه حلقه‌ي ذكر عارفان و دعاي سحر مناجاتيان حوزه‌ها و روحانيت را درك كرده‌اند در خلسه‌ي حضورشان آرزويي جز شهادت نديده‌اند.»
- «خدمت به شهيد، خدمت به نبي اكرم (ص) است.»


    د- ايستادگي در برابر فرآيند شوم اسلام ستيزي
 در شرايطي كه برخورد انفعالي حكومت‌هاي اسلامي با توطئه‌هاي اسلام ستيزان مي‌رفت تا از يك سو عرصه را براي تهاجم گسترده‌تر آنان فراهم آورد و از ديگر سو نيز بر عمق يأس، نوميدي و سرخوردگي توده‌هاي دينمدار امت اسلامي بيش از پيش بيفزايد، انگيزه و اراده‌ي به سستي گراييده‌ي مسلمانان، رهبران مذهبي و حتي دولتمردان ممالك اسلامي در جهت ايستادگي در برابر فرآيند شوم و هزارتوي اسلام ستيزي با حضور عاشورايي حضرت امام خميني در عرصه‌ي مبارزه جاني تازه يافت.
امام امت با طرد موانع تاريخي و استعماري موجود بر سر راه همگرايي مذاهب اسلامي، زمينه‌ي تشكيل جبهه‌ي متحد اسلامي در برابر اسلام ستيزان را فراهم آورد و با بيان اين مطلب كه مي‌بايست به تكاليف الهي عمل نمود، فارغ از اين كه به پيروزي منتهي مي‌شود يا خير، طرحي نو در عرصه‌ي مبارزاتي امت اسلامي درافكند:
«خدا به ما تكليف كرده است كه با اين مخالفين اسلام و مخالفين ملت اسلام مبارزه كنيم يا پيش مي‌بريم يا نمي‌بريم. اگر پيش برديم كه الحمدالله، هم ما به تكليفمان عمل كرده‌ايم و هم پيش برديم و اگر هم نبرديم و كشته شديم، به تكليفمان عمل كرديم. ما چرا بترسيم، ما شكست نداريم، شكست براي ما نيست براي اينكه از دو حال خارج نيست يا پيش مي‌بريم كه پيروز هم شديم يا پيش نمي‌بريم كه پيش خدا آبرومنديم. اولياي خدا هم شكست مي‌خورند… اما به حسب واقع پيروز شدند آنها. شكست ظاهري و پيروزي واقعي بود، اگر ماها هم كه براي خدا مي‌خواهيم كار كنيم، شكست هم بخوريم، تكليف را عمل كرديم و به حسب واقع هم پيروزي با ما خواهد شد.»
ناگفته پيداست كه تأثير توفيق الهي حضرت امام (ره) در جلب عنايت توده‌هاي مسلمان به حقيقت مزبور (عمل به تكليف، فارغ از نتيجه‌ي آن) در تربيت نسلي عاشق شهادت بسيار حائز اهميت است.
ذكر اين نكته هم ضروري است كه شجاعت و هوشمندي حضرت امام (ره) در برخورد با توطئه‌هاي گوناگون جبهه‌ي كفر علاوه بر خنثي‌سازي وسايس شيطاني اسلام ستيزان، موجبات تربيت نسل عاشق جانفشاني در راه حضرت دوست را نيز بيش از پيش فراهم آورد. در اين زمينه، مي‌توان به تعيين روز جهاني قدس، هفته‌ي وحدت، احياي مراسم ابراهيمي برائت از مشركين، ارسال نامه هدايتگر به رهبر اتحاد شوروي سابق، صدور حكم تاريخي عليه نويسنده‌ي مرتد كتاب موهن آيات شيطاني و … اشاره نمود  جهت حسن ختام اين بخش، متن فتواي الهيِ عزت آفرين، دشمن شكن و شجاعانه‌ي آن حضرت عليه نويسنده و جريان شوم آيات شيطاني از نظر مي‌گذرد، فتوايي كه احياي فزاينده‌ي فرهنگ شهادت خواهي در گستره‌ي جهاني از جمله‌ي بركات عديده‌ي آن مي‌باشد:
«بسمه تعالي، انا لله و انا اليه راجعون، به اطلاع مسلمانان غيور سراسر جهان مي‌رسانم مؤلف كتاب آيات شيطاني كه عليه اسلام و پيامبر و قرآن، تنظيم و چاپ و منتشر شده است همچنين ناشرين مطلع از محتواي آن محكوم به اعدام مي‌باشند. از مسلمانان غيور مي‌خواهم تا در هر نقطه كه آنان را يافتند، سريعاً آنان را اعدام نمايند تا ديگر كسي جرأت نكند به مقدسات مسلمين توهين نمايد و هر كس در اين راه كشته شود، شهيد است انشاءالله. ضمناً اگر كسي دسترسي به مؤلف كتاب دارد ولي خود قدرت اعدام آن را ندارد، او را به مردم معرفي نمايد تا به جزاي اعمالش برسد. والسلام عليكم و رحمه‌الله و بركاته. روح‌الله الموسوي الخميني»

    هـ- توجه به جوانان
امام جوانان را بسيار خوب مي‌شناخت و در تربيت اسلامي و تكريم و بزرگداشت ايشان از هيچ كوششي فروگذار نفرمود چنان كه ارتباط مستمر آن حضرت با نسل جوان كه يكي از مشخصه‌هاي اصلي نهضت اسلامي حضرتش تلقي مي‌شود، خيلي زود مؤثر واقع شد و نسلي را كه در سايه‌سار شوم حاكميت نظام ستم شاهي رشد كرده بود و در معرض ابتلا به انواع معاصي و مناهي كه طاغوت فراهم آورده بود قرار داشت، ميدان‌دار مبارزه جهت حاكميت نظام حقه‌ي جمهوري اسلامي ساخت.
آري كلام برآمده از دل نافذ و ملكوتي امام خميني كه بيشترين تأثير را بر نسل جوان بر جاي گذاشت، قلوب مستعد و تشنه‌ي باران معرفت ايشان را سيراب ساخت. به آنان شخصيت داد و ايشان را عهده‌دار مسؤوليت خطير ايجاد و پاسداشت حكومت صلحا و نيكان ساخت.
در اين ميان، جوانان نيز كه پي به صداقت، اخلاص، خداخواهي، شجاعت، نوانديشي، عظمت، تواضع و محبت پدرانه‌ي رهبر عاليقدر نهضت اسلامي برده بودند، سخنان روشنگرانه‌اش را به گوش جان شنيدند و در راه اجراي فرامين حضرتش سرازپاي نشناختند؛ چنان كه ديديم انقلاب اسلامي با مشاركت جدي نسل جوان به پيروزي دست يافت؛ همان طور كه دفاع مقدس هشت ساله نيز با حضور نسل عاشق شهادت و تربيت شده در دامان پرمهر ولايت توفيق الهي را رفيق راه اين ملت خداجو ساخت و كار تا آنجا پيش رفت كه جوانان از حضرتش مي‌خواستند تا براي شهيد شدنشان دعا فرمايد.
آري امام در روزگار يأس و نوميدي انقلابيون، دبستاني‌ها را اميد خويش خواند و با ژرف انديشي و بصيرتي كه فقط در مردان الهي متبلور است، به تربيت ديني ايشان همت گماشت و ديري نگذشت كه اين نسل نوخاسته و لايق در سايه‌سار بندگي خدا و متابعت از فرامين جانشين ولي‌الله الاعظم (ارواحنا فداه) به آن درجه از سرفرازي دست يافت كه مقتدايشان آن كودك سيزده ساله‌ي حماسه آفرين را كه نارنجك به كمر خويش بست و شربت شهادت را با افكندن پيكر نحيف خود به زير تانك دشمن سركشيد، رهبر خود خواند و خطاب به آنها و همه‌ي عاشقان شهادت فرمود: «به چهر‌ه‌ي ملكوتي شما غبطه مي‌خورم.»
خلاصه‌ي كلام اين كه امام (ره) جوانان را باور داشت و با برخورد صادقانه و برآمده از حقيقت اسلام آنها را دلداده‌ي دين و ارزش‌هاي متعالي آن نظير شهادت خواهي فرمود. درود خدا بر او و تمامي كساني كه با رهرويي او به فيض عظماي شهادت دست يافتند.
نقش امام خميني (ره) در تربيت نسل عاشق شهادت بسيار عظيم است، به عظمت خود شهادت و بذل جان در راه خداي تعالي كه ژرفا و كنه آن دست نيافتني مي‌نمايد.
 آن حضرت به واسطه‌ي برعهده داشتن رهبري حكيمانه‌ي انقلاب اسلامي، بهره‌مندي از روحيه‌ي والاي شهادت طلبي، اهتمام به امر تبيين حقيقت والاي شهادت، ايستادگي در برابر فرايند شوم اسلام ستيزي و توجه ويژه به جوانان طرحي نو درانداخت و توفيق الهي تربيت نسلي دلداده‌ي جانفشاني در راه خدا را به نيكوترين شكل ممكن نصيب خود ساخت.
البته، ابعاد مترتب بر نقش تاريخي امام راحل در زمينه‌ي مورد بحث به موارد مطروحه محدود نمي‌شود و گستردگي خاص خود را دارد كه پرداختن به آنها نگارش كتابي مستقل را مي‌طلبد؛ اميد آن كه اين مهم محقق شود. ان شاءالله.
 

منابع و مآخذ
    -    قرآن كريم
    1-    آيين انقلاب اسلامي، مؤسسه‌ي تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره)، تهران: 1374
    2-    بحارالانوار، علامه‌ي مجلسي، ج110، مؤسسه‌ي الوفاء، بيروت: 1403 ق
    3-    سرّ دلبران، كنگره‌ي شهيد زين‌الدين، نشر روح، قم: 1373
    4-    صحيفه‌ي نور، مجموعه‌ي رهنمودهاي امام خميني (ره)، ج22، سازمان مدارك فرهنگي انقلاب اسلامي، تهران: 69 تا 74
    5-    فاجعه‌ي دهم رمضان، يادواره‌ي سومين شهيد محراب آيت‌‌الله صدوقي (ره)، انتشارات سپاه، تهران: 1362
    6-    تفسير نورالثقلين، عبدعلي بن جمعه العروسي الحويزي، ج5، مطبوعاتي اسماعيليان، قم

منبع: سايت جامع دفاع مقدس، بيژن شهرامي

 1 نظر

مناسبت های چند روز باقی مانده از شهریور

24 شهریور 1391 توسط معاونت فرهنگی

مناسبت های چند روز باقی مانده از شهریور

24شهريور: درگذشت عالم و فیلسوف کبیر حکیم جهانگيرخان قشقايي (1289 ش)

 

25شهريور: انتخابات اولين دوره مجلس شوراي ملي(1285 ش)،  اعلاميه روحانيان مبني بر ادامه مبارزه با رژيم طاغوت(1356 ش)، وقوع زلزله شديد در طبس(1357ش)

 

26شهريور: قتل عام فلسطينيان در سپتامبر سياه(1349ش)، قتل عام فلسطينيان در اردوگاههاى صبرا و شتيلا(1361ش)

 

27شهريور: درگذشت استاد سید محمد حسین شهريار (1367 ش)- روز شعر و ادب فارسی، سفر حضرت امام خامنه ای به استان آذربایجان غربی (1375ش)

 

28شهريور: امضاي قرارداد شركت نفت ايران با كنسرسيوم بين‏المللي نفت (1333 ش)، آزادی سوسنگرد (1360ش)، درگذشت آيت‏الله محمد ابراهيم اعرافي(1371 ش)

 

29شهريور: درگذشت آيت الله موحد ابطحي (1381 ش)، ترور برهان الدین ربّانی (1390ش)

 

31شهريور: اجلاس مراكش و تاسيس سازمان كنفرانس اسلامي (1348 ش)، آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران(1359)- آغاز هفته دفاع مقدس


 

 1 نظر
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

معاونت فرهنگی مدرسه علمیه الزهراء شاهین دژ

با سلام با توکل به خداوند یگانه و توسل به پاره ی تن رسول الله « حضرت زهرا سلام الله علیها » شفیعه ی روز جزا کار خود را در وبلاگ شروع نمودیم باشد که در پناه ایزد منان موفق باشیم. پس ورود شما عزیزان را به وبلاگ مدرسه علمیه الزهراء شهرستان شاهین دژ خوش آمد میگوییم.
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • معاونت پژوهش
    • اخبار پژوهشی
    • فرآورده های پژوهشی
    • همایش ها و فراخوان های مقالات
    • معرفی سایت
    • سوالات پژوهشی
  • پيامك هاي مناسبتي
  • مناسبت های قمری
    • ماه مبارک رمضان
    • ماه شوال
    • شهادت امام صادق علیه السلام
  • معارف اسلامي
    • بزرگان ـ علما ـ فقها
    • صحيفه سجاديه
    • قرآن
    • نهج البلاغه
  • بخش اساتيد
  • دلنوشته هاي طلاب
  • دانستنی ها
  • مطالب آزاد
    • عمومی، مسائل روز
    • حجاب
  • فرهنگی
    • تربیت فرزند
    • خانواده
    • بهداشت و درمان
    • روایت عشق
    • وصیت نامه شهداء
    • خاطرات شهداء
  • هفته دولت
  • مناسبات ماه شمسي
  • پیامبر و اهل بیت علیهم السلام
    • لطایف و شنیدنی
    • امام زمان، انتظار
  • سوگواره روایت عشق(ماه محرم و صفر)
  • انقلاب اسلامی ایران
  • فاطمیه
  • دانلود نرم افزارها
  • احادیث طلاب
  • ماه شعبان
  • اخبار فرهنگی
  • ماه رجب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

آمار بازديد از وبلاگ

وصیت نامه شهداء

احادیث موضوعی

ختم صلوات

ابزار و قالب وبلاگبیست تولزکد صلوات شمار برای وبلاگ
Online User
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

فلش نوحه


دريافت کد :: صداياب
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس