نیایش دکتر شهید چمران
نیــــــــایـــــــــــش
اي خداي بزرگ! دست از جهان شسته ام، و براي ملاقات تو به كربلاي خوزستان آمده ام. از تو ميخواهم كه مرا با اصحاب حسين محشور كني، آرزو دارم كه بر خاك داغ خوزستان در خون خود بغلطم، و به ياد عاشوراي حسين(علیه السلام) خود را در قدم مقدسش بي افكنم، و اين عقده هزارو چهارصد ساله را كه بر دلم فشار مي آورد و هميشه با تو مي گويم: «يالَيْتَني كُنْتُ مَعَكْ» را برآورده كنم.
اي حسين! اي سرورم، من هم آمده ام تا در ركابت عليه كفر، ظلم و جهل بجنگم، با همه وجود آمده ام، تاسوعاست، گروهي بزرگ از يزيديان با تانك ها، توپ ها، زره پوش ها، ماشين هاي زياد و سربازان فراوان درحركتند. حق با باطل روبرو شده است. دشمن سيل آسا پيش مي آيد، و من مي خواهم مثل يكي از اصحاب تو در كربلا بجنگم.
اي حسين! در كربلا، تو يكايك شهدا را در آغوش مي كشيدي، مي بوسيدي، وداع مي كردي، آيا ممكن است، هنگامي كه من نيز به خاك و خون خود مي غلطم، تو دست مهربان خود را بر قلب سوزان من بگذاري و عطش عشق مرا به تو و به خداي تو سيراب كني؟
من از اين دنياي دون مي گريزم، از اختلافات، از تظاهرات، از خودنمايي ها، غرورها، خودخواهي ها، سفسطه ها، مغلطه ها، دروغ ها و تهمت ها، خسته شده ام، احساس ميكنم كه اين جهان جاي من نيست آنچه ديگران را خوشحال مي كند مرا سودي نمي رساند.