نقش علی علیه السلام در وحدت جامعه
نقش على عليه السلام در وحدت جامعه
كسى را نمیتوان يافت كه چون امام على عليه السلام خواهان خير و صلاح امت بوده باشد؛ چرا كه او همواره بر آن بود تا مسير تاريخ را در بستر واقعى آن به جريان اندازد. اگر چه مردم در انتخاب و گزينش رهبرى راه خطايى را پيمودند، اين چيزى نبود كه امام را وادارد تا تصميم عجولانه بگيرد؛ زيرا امام به فراست، تبعات جانبى اين دگرگونى را دريافته بود. عامه مردم از وجود فرصت طلبان كاملا بى اطلاع بودند، از اين رو، هم در انتخاب خليفه و هم در روش عزل وى اشتباه كردند و شايد در موقعيت و جو آن چنانى، هر كسى جاى آنان میبود همين تصميم را اتخاذ میکرد؛ زيرا عثمان بارها پيمان بست و نقض پيمان كرد. عثمان به وضوح احساس میکرد كه على عليه السلام خير و صلاح وى را میخواهد؛ جز اين كه اوضاعى كه بر خليفه حاكم بود، مانع میشد روابط آن دو گرم و دوستانه باشد.
ابن قتيبه میگويد: «روزى عثمان به على عليه السلام گفت: اى ابو الحسن، نمیدانم طالب مرگت هستم، يا زندگى تو را خواهانم. به خدا! اگر بميرى نمیخواهم بعد از تو براى ديگران بمانم، زيرا كسى را چون تو نخواهم يافت»( الامامة و السياسة، ج 1، ص36)
جرج جرداق میگويد: «در جريان حصر سراى عثمان، فرزندان على عليه السلام حسن وحسين عليهم السلام به دفاع از وى پرداختند؛ اين در حالى بود كه بنى اميه پنهانى از وى گريختند و در شام به معاويه پيوستند.» (على صداى عدالت انسانى، ج 1، ص 218 ـ 219؛ نهاية الارب، ج5، صفحه 80)
مسعودى میگويد: «علاوه بر فرزندان، كسان خود را نيز فرستاد.» (مروج الذهب، ج 1، ص 701 ـ .702)
مؤلف الفخرى میگويد: «على عليه السلام در رديف مدافعان و ياران عثمان بود و عثمان براى دفع مردم از او كمك میخواست واو نيز به دفع آنان قيام كرد. عاقبت چون عثمان را محاصره نمودند على عليه السلام فرزند خود حسن عليه السلام را به يارى او فرستاد كه او جهت دفاع از عثمان سخت كوشيد، چندان كه عثمان او را قسم داد كه از دفاع دست بردارد.» (الامامة و السياسة، ج 1، ص 42؛ نهاية الارب، ج 5، ص 74، به نقل از: تاريخ سياسى اسلام، ج 1، ص .300)
طبرى و اين قتيبه آوردهاند: «چون عثمان در محاصره مخالفين بود، شورشيان آب را بر وى بستند و كسى جرأت نمیکرد كه به آنان آب برساند، تا اين كه عثمان از پشت بام خانهاش از على عليه السلام خواست تا به خانهاش آب برساند كه على عليه السلام هم چند مشك آب برايش فرستاد.» (الامامة و السياسة، ج 1، ص 40؛ تاريخ طبرى، ج 3، (حوادث سال 35) نهاية الارب، ج 5، ص74)
منبع:(تاريخ ولايت در نيم قرن اول صفحه 112 استاد حسين ذاكر خطير.)