دست نوشته یک طلبه: مناجات با خدا
مناجات با خدا
بارالها: معبودم، من لایق آن نبوده ام که عابدانه به معبدت قدم بگذارم و امروز شرمسار از شرم بی حیایی خویش که چرا خود را به باور بارور بندگی از تو نرسانده ام.
ای وجود بی پایان! اکنون که وجودم را وابسته به وجودت حس می کنم هیچ گاه از نبودن هراسی ندارم چرا که هیچگاه با وجود تو معدوم نخواهم شد. و تنها هراسم این است که مبادا جدا از وجودت راه گیرم تا نبودم را محکوم به نبودن با تو به تصویر کشند.
الهی: بی کسی هایم را جز تو کس نخواهد بود.
پروردگارا! نگاهم را به نگاه بی کرانت دوخته ام، از کجا باید می دانستم که در این بی کرانه ات گم خواهد شد، حال تو با نگاهت مرا پیدا می کنی؟؟؟
بار الها! ای پروردگارم! توسلم را در وصول یاریت مشتاقانه پذیرا باش، آنچنان که اراده ای مشتاقانه در وجودم توکلت را در تولد دوباره از کرانت تبدیل کنم.
ای رب ازلی من! حقیقت حقارتم را به چشمانت چشمه وار تقدیم و عزتت را به خود تلقین و باور می دهم که به خود اثبات کنم که تو را در انتهای همه باید داشته باشم.
به قلم: رقیه فکری (بهانه)، طلبه پایه پنجم