عاشورا در انديشه امام خمينى قدس سره
اصلاحات حسينى عليه السلام
در سه محور گذشته يعنى (حكومت، دين و جامعه) و در مقابل افسادهاى بنى اميه، اصلاحات حسينى را با توجه به كلام امام خمينى قدس سره مطرح مى كنيم.
الف) اصلاحات نسبت به حكومت
1- الف) نسبت به حكومت فاسد
امام حسين عليه السلام در ارتباط با حكومت و براى ايجاد اصلاحات، اقدامات خود را در دو محور زير انجام مى دهد.
1- برخورد با حكومت طاغوت
2- برخورد با حكومت اسلامى
الف) برخورد با حكومت طاغوت
در اين بخش، امام حسين عليه السلام اقداماتى را انجام داد كه برخى از آنها عبارتند از:
1. مخالفت با سلطه يزيد
پس از تحكيم سلطنت معاويه و پيروزى حركت ارتجاعى، موضوع موروثى كردن سلطنت در خاندان بنى اميه پيش آمد. اين كار بيش از سلطنتى شدن رويه حكومت و طرز تصدى آن، خطرناك بود و منافى اسلام به نظر مى رسيد. چون شيوهاى تصدى ضد اسلامى قهر و غلبه تا اين جا فقط توانسته بود معاويه را بر تخت بنشاند، اما موروثى شدن، سلسله اى از سلاطين جابر را بر گردن مردم سوار و در جامعه استوار مى ساخت.
معاويه از اوان تحكيم حكومتش چون ميدان را بلامنازع يافت، در انديشه ولايتعهدى يزيد فرو رفت تاحكومتش را در نسل خود پايدار گرداند. هفت سال تمام در پى راضى كردن اين و آن بود و براى اين مقصود، به نزديكان هديه مى داد و بيگانگان را با رشوه نرم مى ساخت و سرانجام به صراحت، مقصود خود را بيان كرد و خواهان بيعت براى يزيد شد.22
اين امور جملگى موجب شدت مخالفت امام حسين عليه السلام مىشد. امام خمينى قدس سره در باره اين مخالفت مى فرمايد:
«سلطنت و ولايتعهدى، همان طرز حكومت شوم و باطلى است كه حضرت سيدالشهداء - عليه السلام - براى جلوگيرى از برقرارى آن، قيام فرمود و شهيد شد. براى اين كه زير بار ولايتعهدى يزيد نرود و سلطنت او را به رسميت نشناسد.»23
2- امر و نهى حكومت
امام خمينى قدس سره در باره انگيزه امام حسين عليه السلام از نهى از منكر، در مقابل كارهاى زشت حاكمان زمان خود، مى فرمايد:
«از حضرت سيدالشهداء - سلام اللّه عليه - خطبه اى نقل شده است كه در آن خطبه علت قيام خودشان را بر ضدّ حكومت وقت ذكر فرموده اند و آن، اين است كه فرموده اند خطاب به مردم كه پيغمبر اكرم فرموده است كه كسى كه ببيند يك سلطان جائرى حلال مى شمرد محرّمات اللّه را، چيزهايى را كه خداوند حرام كرده است، اين آزاد مى گذارد و مخالف سنّت رسول اللّه عمل مى كند و عهد خدا را مى شكند، اگر كسى ديد يك سلطان جائرى اين كارها را مى كند و مع ذلك ساكت شد و تغيير نداد با قول خودش با عمل خودش، خداى تبارك و تعالى حتم كرده است… كه جاى او را هم جاى همان سلطان جائر در آخرت قرار بدهد.»24
«اين كه حضرت ابى عبداللّه - عليه السلام - نهضت كرد و قيام كرد با عدد كم در مقابل اين، براى اين كه گفتند تكليف من اين است كه استنكار كنم، نهى از منكر كنم.»25
در گفتارى ديگرى امام راحل قدس سره مردم را به الگوگيرى از حضرت سيدالشهداء در زمينه نهى از منكر توصيه كرده و مى فرمايد:
«ما كه تابع حضرت سيدالشهداء هستيم بايد ببينيم كه ايشان چه وضعى در زندگى داشت؛ قيامش، انگيزه اش نهى از منكر بود…»26
3. نابودسازى حكومت طاغوت
«انگيزه اش نهى از منكر بود… مِنْ جمله قضيه حكومت جور، حكومت جور بايد از بين برود.»27
«كربلا كاخ ستمگرى را با خون خود در هم كوبيد.»28
«سيدالشهدا - عليه السلام - نهضت عظيم عاشورا را بر پا نمود و با فداكارى و خون خود و عزيزان خود، اسلام و عدالت را نجات داد و دستگاه بنى اميه را محكوم و پايه هاى آن را فرو ريخت.»29